۳ پاسخ

بنظر من ک ویروسه همه بچه هاهم درگیرش شدن عمرا از غذا باشه

سلام زیتون پرورده گرمه و خیلی چربه حالشو بد کرده ورم کهیرم از گردو هست اگه 5سالش هست و وزنش بالای 20 کیلو هست یک قرص سیتریزین 5 حتما 5 باشه یا یک قرص نئوتادین بهش بده برای کهیراش چون خطرناکه اگه حساسیت بالا باشه از داخل گلوشم ورم میکنه اگه هم دکتر ببری که خیلی بهتره حواست باشه تب داشت ببر اورژانس چون ویروسی هست و آب بدنش کم میشه

آنفلوآنزای معده اومده خیلی وحشتناکه مراقب باشید

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
من از قبل بارداری یبوست میشدم ولی خوب از وقتی که باردار شدم بیشتر شده و یک علتش اینه که بخاطر حالت تهوع چیز زیادی نمیتونم بخورم و یک علتش هم بخاطر اینکه دستشویی ایرانی استفاده میکنم و میترسم به بچه فشار بیاد ، سریع میام بیرون و توالت فرنگی هم بدم میاد و بیشتر یبوست میشم و برای همین فقط موقع زایمان پسرم استفاده کردم اونم از اجبار و یک علت دیگه هم تو سونو ان تی گفتن جفت پایینه و منم چند روز بعد سونو یکم خونریزی داشتم و ترسیدم و برای همین کمتر میرم دستشویی و زود میام بیرون و بعد الان دو یا سه روز شکمم کار نکرده بود و نفخ هم داشتم ، شکمم بزرگ شده بود و بعد چند روزه میوه هایی مثل گلابی و انار و خیار می‌خوردم و گوجه تو غذا استفاده میکردم یا کنار غذا می‌خوردم ولی شکمم بازم کار نکرد و دیشب دیگه زیاده روی کردم تو میوه البته گلابی خوردم و کنارش سیب و موز هم خوردم که خنثی کنن همدیگر رو و غذا هم املت در حد چند لقمه خوردم و بعد ساعت ۵ صبح با یه حس حالت تهوع بیدار شدم و یکم نشستم تقریبا خوب شد و رفتم دستشویی و هم شکمم کار کرد به زور و هم یک بار بالا آوردم و دیگه از اون موقع نتونستم بخوابم تا الان و سه بار دستشویی رفتم و اسهال شدم و حالا دست به معدم میزنم شل شده و شکمم هم کوچیک تر شده و حالا یکم حالت تهوع دارم بخاطر خالی بودن شکم و نمی‌دونم چی بخورم ، ناهار هم چلو گوشت داریم ولی میگم نکنه سنگین باشه و اذیتم کنه و چی بخورم که یبوست نشم و آب هم کم میخورم و به غیر از آب هم نمی‌دونم چه شربت یا مایعاتی میشه خورد
اگه میشه راهنمایی کنید ممنون
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام تقریبا سه روز قبل ، پسرم یکم تب داشت و دوبار پروفن دادم و خوب شد و خونه ی ما دوبلکس هست ، انگار حموم و اتاق ها بالاست و حال و پذیرایی و آشپزخانه پایین و بعد من تو حال بودم و قرار شد پسرم بره حموم با باباش و لباس هاش رو خودم پسرم آماده گذاشته بود که از حموم اومد بپوشه و بعد بخاری اتاق هم خاموش بود و سرد برو اتاق ها و بعد که حمومش تموم شد ، همسرم حوله رو تنش کرده بود ولی لباس هاش رو هم داد دستش که بیاد پیش من و بعد تا اومد پیش من ، سردش بود و می‌لرزید و سریع گذاشتم جای بخاری و گفت اخیش گرم شدم خیلی سرد بود و بعد دیگه خشک شد و گرمش که شد ، لباس ها تنش کردم و همسرم از حموم اومد و صداش کرد که بره موهاش رو خشک کنه و انگار پسرم رکابی تنش بود با شورت و شلوار ولی هنوز هودی نپوشیده بود و بهش گفتم بپوش و بعد برو و گفت میرم بالا و می‌پوشم و بعد دیدم اومد پایین ولی نپوشیده بود و گفت یادم رفت و اومد جلوی بخاری نشست و گفتم خوب برو بیار و پسرم گفت بزار گرم بشم و بعد میرم میارم و بعد یه ربع بالاخره رفت و آورد و تنش کردم و بعد دیگه براش آب پرتقال گرفتم و خورد و اومدیم بالا و دستشویی رفت و گرفت خوابید
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری