سلام خانما باز یاد چند شب پیش افتادم اعصابم خورد شد رفته بودیم خونه مادرشوهرم پدر شوهرم همینکه بچه رو دید گف بیارش برام منم بردم براش نشستم کنار پدرشوهرمو با شوهرمو مادرش مشغول صحبت کردن بودیم تا یهوو دیدممم دخترم یه بسکویت از این بسکویت مادر یا نرمی نبود از اون بسکویت خشکااا اندازهه نصف انگشت تو دهن دخترم بود بسکویت بزرگ بود بچم ک نمیتونس اونو قورت بده خدایی یهو ک صورتمو اونور کردمو بچمو دیدم اه از سرم رف تندی بچه رو گرفتم بسکویت با بدبختی از دهنش در اوردم پدرشوهرم عصبی شد و گف بزار بخوره گفتم ینی چی خب این بزرگه این نمیتونه قورتش بده خفه میشه خدایی نکرده شوهرمم به بابام گف نده به بچم مشکلی پیش نیاد مادرشوهرمم گف نده بهش این ک نمیتونه قورت بده باباش لج کرد باهام دخترمو از دستم گرف گف میدم بهش میتونه بخوره خب هیچی هم نمیشه اخ انقد حرصم در اومد خبب تو از کجا میگی یهو نفس بچم بره نمیتونی باز بیای زرت بزنی برام گفتم نده بابا بهش کوچیکه گف میدم بهش حتی خر بزه هم میدم بهش اشغال های خربزه رو اورد داد به بچم اونم تا خواست بزاره دهنش گرفتم ازش گفتم نده به بچم خربزه ک گرمی دارهه خیلی لج میکرد ینی اعصابم خط خطیی بود ازش چرا عقل ندارهه همشم لج میکنه خب تو ک ۷ تا بچه بزرگ کردید مگ نمیدونید به بچه ۶ ماهه خربزه نمیدن یا هم بسکویت به این بزرگی نمیزارن دهنش اگ نفس بره چییی همش میگف میدم بهش و فلان منم قرار بود بچمو بزارم پیششون تا برم ارایشگاه با اون کارشون نزاشتم پیششون بچه کوچیکو با خدم بردم ارایشگاه ۳ ساعت اذیت شد باهام

۶ پاسخ

بزار اذیت بشع اما یه دیقه اونجا نزار دختر
چه پدرشوهر خری داری

چقد خرفت و نفهمه این مرتیکه😑

وا خدای من چقد بعضیا بی فرهنگن اون وقت پدر شوهر من هرچی میخاد بده قبلش میگه بهم میتونه بخوره؟ دادی بهش؟ بدم بهش؟

مرتیکه الاغ

خوب کردی ک نزاشی . چند وقتی نرو. تا پدرش بفهمه دوسنداری. کارای الکی بکنی
چپن لجباز هس. میگم نرو. تا بفهمه سر سنگینی

طفلکو چرااخه انقدبی ملاحظه مثلابچه پسرشه انگارفقط مال توئه

سوال های مرتبط

مامان سامیار احمدی مامان سامیار احمدی ۸ ماهگی
مامان مهند کچولو 🤤 مامان مهند کچولو 🤤 ۱۰ ماهگی