۳ پاسخ

دختر منم دقیقا اینجوری آرزو به دل موندم یبار درست بشینه غذا بخوره
بهش شربت زینک بده شاید اشتهاش باز شد

بچه منم دقیقا مثل بچه شماست وزن بچه شما چقده؟

نگران نباش انگاری درد هممونه کاریم نمیشه کرد یا از دندونشه یا از مراحل رشدشه به هر حال منم دارم هرروز غصه میخورم چند بار پیش متخصص اطفال بردم میگم یه چی بده غذا بخوره میگه زینک نمیدم چون عادت میکنه بروصندلی غذا بگیر که البته صندلیش تا حدودی بهم کمک کرد انگار نسبت به حالت عادی توجه بیشتری به غذا داره ولی بازم خیلی نمیخوره فعلا که واسه فردا متخصص تغذیه نوبت گرفتم ببینم اون چی میگه ولی کلا همینه😔

سوال های مرتبط

مامان صدراچی مامان صدراچی ۱۳ ماهگی
عزیزم از تجربه خودم میگم. بعد چکاپ یکسالگی دکترش گفت باید سه وعده شیر بدی و بقیه غذا وگرنه رشد نمیکنه. منم جوگیرشدم و از فرداش فقط موقع خواب شیرش میدادم بقیه مواقع تا میخواست شیر بخوره حواسشو پرت میکردم و میبردم غذاش میدادم ده روزی به همین منوال پیش رفت بعد کم کم مدفوعش تکه تکه شد و از اشتها بکلی رفت و هیچی نمیخورد دهنشو باز نمیکرد. اگه بزور بهش میدادم با زبونش مینداخت بیرون. فکردم برا دندونشه اما بیشتر از ده روز طول کشید و غذا نمیخورد. دیکه نگران شدم. مشاوره گرفتم و با چندنفر صحبت کردم. به این نتیجه رسیدم که باید پسرمو آزاد بزارم و نباید شیر ازش دریغ کنم. و استرسی که من برای غذا خوردن نخوردن اون متحمل میشدم به پسرم منتقل میشه. در حد دوروز شروع کردم شیر دادن هروقت بخواد و اصلا برای غذا بهش اصرار نکزدم . میومدم سفره رو زمین مینداختم اگه بخواد بیاد بخوره و باورکنید غذا خوردنش شروع شد دوباره ،با میل خودش.
پنکیک هاشو میریزم توی ظرف دردار میاد بمن میده میگه بده. و میخوره. غذاشم بهتر شده اما نمیخوام دیگه زوری بهش بدم هرچقدر خورد خورد
مامان محمدحسن مامان محمدحسن ۱۴ ماهگی
سلام مامانا
شبتون بخیر
خانوم ها توروخدا هرکی میتونه کمکم کنه
خیلی خسته شدم بخدا،انقدرررر این روزها ناراحتم شب که میشه دلم نمیخواد صبح بشه و یه روز دیگه شروع بشه
پسرم هیچی نمیخوره
واقعاااا دیگه نمیدونم چیکارکنم
تایم غذاخوردن که میشه از شدت استرس تپش قلب میگیرم
صبح ساعت ۱۰،۱۱ بیدارمیشه تا ساعت یک حتی شده هیچی بهش ندادم کلی باهاش بازی کردم که گرسنه بشه و دائم غذا جلو چشمش نباشه که غذا بیارم بخوره اما بازم هیچی نمیخوره
هرکاری بگین کردم
شیربها کم میدم
روزی چندمدل غذا درست میکنم
حتی جلوش گذاشتم خودش بخوره اما سریع ظرف چپه میکنه و یکم میپاشه پامیشه میره
حتی مثل بعضی بچه ها شیرهم زیاد نمیخوره بگم واسه اونه غذا نخوردنش،تازه شیرمم اونقدر زیاد نیست که حتی اگه بخوره بخواد باهاش سیر بشه
انقدرررر هم تحرکش زیادازصبح که پامیشه راه میره تا شب که به زور بخوابونمش
الآن دوماه که استپ وزنی کرده،حتی قدیم خیلی بلندنشده
واقعا دیگه نمیدونم چیکارکنم
هرکسی میبینه میگه زیرچشمی گود رفته و....
شب ها که می‌خوابه وقتی نفس میکشه شکمش انقدر میره تو که میشینم بالا سرش و گریه میکنم
باورکنید میدونم بچه ها گاهی ممکنه غذا نخورن و هرکسی یه مشکل داره و خداروشکر تنشون سالمه ولی من واقعا دیگه درمانده شدم،انگاری هرچقد بیشتر تلاش می‌کنم بیشتر شکست میخورم
دلم میخواد یه روز بچه ام مثل بعضی از بچه ها غذا بخوره و یه شب باخیال راحت و بدون عذاب وجدان بخوابم که بچه ام گرسنه نیست
دلم میخواد با یکی حرف بزنم
اطرافیانم بچه کوچیک ندارن فکرمیکنن الکی برای خودم همه چی بزرگ کردم اما خب با بچه ام چه کنم که روز به روز بیشتر جلو چشام آب میشه
خسته ام
بخدا خیلی خسته ام....
ان شاالله هیچ مادری بخاطر بچه اش درمانده نشه