۱۰ پاسخ

ببین
دارم روزی رو میبینم که میای هی تاپیک میزنی که بچم‌نمیذاره بخوابم واکسن دوماهگی زدم واکسن چهار ماهگی زدم
غذای کمکی میخوام بدم ..... 🥰🥰🥰
امیدت به خدا باشه دختر
حفظ ظاهر؟؟؟؟؟ تو خیلیییییی قوی هستی
چرا خودتو دست کم گرفتی؟؟؟
بدن تو یه اسپرم که با میکروسکوپ دیده میشه رو تحویل گرفته، ماشالله یه بچه چند کیلویی تحویل داده 😍😁
وقتی جسم اینقدر قویه پس روح خیلیییییی قوی تر از اونه
تو فقط خسته ای
همه ما هم درکت میکنیم
حق هم داری
روزهای سختیه 😓😓 ولیییییی
بعدا لبخند کوچولوت همههههه این سختی هارو از یادت میبره
اون روز محکم فشارش میدی و میگی خدایا شکرت که بهم صبر دادی
خدایا شکرت واسه وجود این فرشته

آرامش خودتو حفظ کن
مدام نفس عمیق بکش
و آماده شو واسه اومدن پندار به خونه
چند روز دیگه میاد مطمئن باش😍😍😍

و اینم بهت بگم که هیچکس ازت انتظار نداره حفظ ظاهر کنی پس خودتو اذیت نکن که حتما باید قوی باشم و فلان و بسار اینجوری غمباد میگیری افسرده تر میشی خودتو خالی کن ولی وقتی پیش بچه ای نذار حال بدت رو بفهمه

ببین من روند بیمارستانی که بچه ات بستریه رو نمیدونم ولی اکسیژن رو یک دفعه قطع نمیکنن گام به گام میرن جلو حتی تو خود بخش نوزادان هم اکسیژن میگیرن بخش رفتن به معنی قطع اکسیژن نیست تو بیمارستانی که پسر من بستری بود ۵ روز اول اینتوبه بود و لوله اکسیژن تو دهنش بود بعداز اون ۵ روز اکسیژن تو دماغش بود بعدش ۵ روز دیگه ام با هود روی سرش اکسیژن مجاور میگرفت و بعداز این ها بردنش تو انکوباتور اونجا دیگه اکسیژنش رو حداقل بود بعدم که فرستادن بخش تا دو روز قبل از ترخیص هم اکسیژن داخل انکوباتور بود و اینکه نوزاد موقع شیرخوردن افت اکسیژن نکنه خیلی مهمه که اول از همه بهت میگن بری خودت بهش شیر بدی حالا یا از سینه یا با شیشه که وضعیت اکسیژنش رو ببینن که اگه ان شاءالله افت آنچنانی نداشت میفرستن بخش

انشاءالله پندارکوچولو خیلی زود خوب میشه و میاریش خونه
ولی چرا حفظ ظاهر؟تو کاملا حق داری عزیزدلم.من یه بچه ۳ ماهه سقط کردم و هنوز دارم واسش عذاداری میکنم.هر وقت احتیاج داشتی گریه کن.چرا که نه.اصلا بغضتو نگه ندار و مطمئن باش اطرافیان درکت میکنن.تو مادری.معلومه ک دوست داری پسر قشنگت کنارت باشه و الآن از نبودش اذیتی.هر موقع هم ک دوست داشتی بیا و اینجا درددل کن.ما همه انرژی مثبت میفرستیم و واسش دعا میکنیم ک زودی مرخص بشه

ببین عزیزم تو هرمرحله ک باشی استرس خودشو داره مثلا من خودم آی امروز تکون خورد آی نخورد آی پام خون لخته نزنه یاخودت ک زایمان نکرده بودی هی نگران بودی الان ب این فک کن کنارته ولی مجبوری تحمل کنی چن روزیم تا ببریش بخش
هروز همه مون کلی چالش داریم این روزام میگذره روزای خوب مام میان قوی باش

میدونستی دخترت احساستو میفهمه، میدونم سخته ولی باید مثبت باشی استرس تو حال اون کوچولورو بد میکنه، فوقش چند روز دیگه میاد پیشت خداروشکر کن فقط یکم باید منتظر باشی

اصلا نگران نباش بچه هایی که ریزن بعدا درشت تر از بقیه میشن
زودی میاد خونه و وزن میگیره به روزای خوب فکر کن

ان شالله خوب میشه عزیزم میای اینجا میگی بالاخره بردمش خونه😍

خوب میشه حتما قربونت آروم باش، برو زیر دوش کلی گریه کن یکم آروم شی

بچه چرا بستریه؟

سوال های مرتبط

مامان آهــو👣 مامان آهــو👣 ۱ ماهگی
😭😭لعنت به زایمان طبیعی که ۱۴ روز گذشت من هنوز نتونستم از بچم بنویسم هنوز نتونستم یه دل سیر بغلش کنم بوسش کنم و بهش شیر بدم 😭نمی‌دونم از درد بخیه ها بگم که الان ۱۴ روزه من هنوز ننشستم همش یا دراز کشیدم یا سرپام از سرگیجه هام و سردرد بگم از زخم های سینه هام بگم نمی‌دونم از کدوم درد بگم دوست داشتم منم مثل مامانای دیگه میومدم عکس دخترمو میزاشتم براش می‌نوشتم تجربه زایمانمو میگفتم اما اینقد حالم بده که چشمام بزور باز میشه از درد ، چشم درد، سردرد تب لرز عفونت و هزار مدل درد که چقد رعایت کردم همه چیو اونقد که به بخیه هام رسیدم نتونستم به بچم برسم گفتم زایمان طبیعی کنم که بتونم زودتر سرپا بشم به بچم برسم اما هزار افسوس که نمی‌دونستم قراره چیا بکشم 💔😭خیلی خستم بچم یبوس شده میپیچه دور خودش گریه می‌کنه و من نمیتونم برم بغلش کنم بگم که کنارتم مامان 😭اینکه بهش شیر خشک میدم برام عذابه 😭 خدایا کی تموم میشه 😔گفتم زایمان میکنم دیگه تموم ولی انگار تمومی نداره