من از اول برای دخترم خیلی وقت می ذاشتم اما بعد تولد بچه دوم دیگه نمیرسم بیشتر وقتم مشغول شیردهی هستم یاخستم شبا دخترم را بعل میکردم تا می‌خوابید خودم بهش غذا میدادم اما حالا نمیرسم فقط عصرها مامانم کمی میبرتش پارک رفتارش عصبی شده منم انگار دیگه حوصلش را ندارم اطرافیان هم بهم میگن خیلی بی حوصله شدی برای دخترم الان دوهفتس زایمان کردم دخترم خیلی اذیت شده خیلی ناراحتم برابر الان دارم با گریه مینویسم نمیدونم چیکارکنم

مبارک باشه عزیزم قدم نو رسیده
نمیدونستم زایمان کردی اسم نی نی جدید چی گذاشتی
عیبی نداره همه ما مادرا همینیم
پسرم حدود۳ هفته که احیش بدنیا اومده بود میزد مارو ایچی شو میزد پرخاشگر شده بود حی نازش می‌گردن حتی من وقتی دخترم خواب بودم میرفتم با پسرم تلویزیون میدیدم بازی می‌کردم
یا برا اینگه بت خواهرش خوب باشه هی میگفتم پیش آجی وایستا آجی گریه نکنه
یا پوشم بیار هی مشغول میکردم حتی بقل پسرم میدم دخترمو
از ۱ ماهگی دخترم خوب شد باهاش جوری که یکی میگفت خواهرتو می‌بریم دعوا میکرد میگفت آجی منه نمیدم
یا دور برش ابچی نبود یا خواب بود میگه آبحی گو

منم بچه م سه ماهه هست...اما دخترم که سه سال و هفت ماه داره...به باباش خیلی وابسته هست....از اول بیشتر بابایی بود...منم شرایط شما رو دارم ...عذاب وجدان دارم که نمیتونم درست به دخترم رسیدگی کنم...ولی چون با پدرش خوبه و پدرش هم کمکم می‌کنه یه کم خیالم راحته...

طبیعیه عزیزم تازه دو هفته اس هم خودت هم دخترت دارید شرایط جدیدی رو تجربه میکنید
الان خسته ای و بچه جدید وقتت رو‌‌ پر کرده ولی از همسرت بخواه بیشتر با دخترت وقت بگذرونه و باهاش بازی کنه تا خودت کم کم روال زندگیت به قبل برگرده

عزیزم طبیعیه یه بچه جدید اومده با نیازهای فراوون واقعا نمیرسی نمیتونی ب بچه اول برسی البته اینجوری رفتارهای خودتم متعادلتر میشه برای دخترتم خوبه ک کمتر توجه بگیره

واقعا تا بچه کوچیک نباید بچه بیاری ن شما خیلی از دوستام ک اینجور بچه دار شدن خیلی ب بچه اولشون ظلم شده واقعا آدم خسته میشه نمیرسه دوتا بچه با هم بزرگ کنه اونم تو این سن کم

منم شرایط تو رو دارم

سلام عزیزم خوبی قدم نو رسیده مبارک باشه خسته هستی شب بیداری داری روزای اول طبیعی هس

منم بچم ۴ ماه دیگه دنیا میاد خداکنه خوب بگزره 🥲🥲🥲