دیشب ب خاب دیدم‌خیلی عجب بود
خاب دبدم ابجی خدا ببامرزم من و مامانم و چنتای دیکه دور هم جمع شدیم بعد ب خواهرم گفتم پسرم چطوره؟
گفت خوب‌نیست داره میگرده
یحوری گفت انگار منو گمکرده انگار بیقراره
اخه روز سه شنبه‌سنگشو گذاشتیم و‌من نرفتم لبای سیامو در نیاو دم نمیفهمم چرا این خابو دیدم به خواهرم گفتم منو ببر ببر پیش پسرم ولی ابجبم فقد نگاهم کرد

برو سر خاکش سیما جان بچه حس می‌کنه اگه تورو بری😔😢

ناراحتی تو رو داره میبینه عزیزم حس می‌کنه به خاطر خودت به خاطر همون بچه هم که روحش در آرامش باشه هیچی به یه مادر داغدار نمیشه گفت خواهر من .نه میتونیم تسلیت بگیم و...چون هیچ ارومت نمیکنه خدا درد میده صبرهم میده توکل بخدا کن با خدا انس بگیر دلت آروم بشه فقط میگم خدا صبرت بده همین و بس

عزیزم لباس سیاهت رو در بیار
برو سرخاکش گریه نکن بگو مامان جون میدونم خاله جون مراقبته و حواسش بهت هست
پیش خدایی برای آرامش قلبم دعا کن

قلبم درد گرفت

اخ.وقتی بی قراری یاتو میبینم.واقعا نفسم تنگ میشه.حس خفگی....
من غریبه اینم...
خدااا رحمی بکن به حال دل این مادر داغدار💔💔
خدا کمی صبر ...😭

ناراحتی خانواده ، کسی که به رحمت خدا رفته رو ازت میکنه واقعا اینجوریه

گلم خدا صبرت بده
بله میفهمه برنامه زندگی پس از زندگی ندیدی قسمت۲
هار چی خودت رو اذیت کنی اونم اونجا اذیت میشه

عزیزدلممم😭😭😭😭خدا صبرت بده سیما خیلی سخته اگه خونت زیاد دور نیست تند تند برو پیشش میفهمن خوشحال میشن،بخدا که اونا زنده ن و از همه چی آگاهن ما مرده ایم که از پشت سر خودمونم بی خبریم😔

سیما جان خوبی؟ دیگه خواهرتم داره میگه نکن با خودت اینکارها و چون جسم و روحت آسیب میبینه اونوقت نمیتونی مادر خوب و کاملی برای اشکان باشی. دقیقا برادرم که رفت من خورم رو نابود کردم ....

گربه نکن
لباست در بیار
خواب مشابه این دوستم دیده بود بچه ها کاملا متوجه میشن الان پسرتم ناراحته

عزیزم اون میفهمه میبینه همه چیو وقتی میری پیشش گریه نکن باهاش حرف بزن قربون صدقشو برووو بگو مامانی بازی کنی برو پیش خاله بخنددد...حرفااای قشنگ بزن واسش😔😔

الهی بگردم اون بچه میفهمه واسه همینه لباس سیاهتو در بیار تورو خدا

چی شده عزیزم