۵ پاسخ

من تااونجایی که بتونم دفاع میکنم وتاحالاهم کوتاهی نکردم

برعکس من
ب تنها چیزی ک در آن واحد واکنش نشون میدم و اون لحظه خون ب مغزم نمیرسه دخترمه
درحالت عادی خیلی خیلی ارومم

منم یه بچه کوچیک تر از دخترم دست زد به کفشاش بعد هر موقع بچه نزدیک دخترم میشد دخترم جیغ میکشید مامان گفته انگار آدم ندیده می‌ترسه.منم گفتم فکر میکنه میخواد کفشاشو بگیره.ولی ناراحتم چرا یه چیزی نگفتم که بسوزه و دفعه دیگه مواظب حرف زدنش باشه

منم چندروز پیش جواب یه فامیل دور رو ندادم هی گیرداده بود به بچم میگفت اسم مامانتو نگو بهش بگو مامان یعنی قشنگ بچم معذب بود یکبارم نمیگفت پیگیر این بچه رو اذیت میکرد الان یادم انداختی دوباره عصبی شدم دهه شصتیا به بعد خیلی خوبن دخالت نمیکنن سیس همه چی دون برنمیدارن امان از دهه ۴۰ و۵۰ اقوام من

بهش بگو مامان زیاد خونه عمو نرو میبرم خودم پارک بازی کن باهاش حرف بزن بچه ها فهمشون بالاست منم بچم وقتی مردعنکبوتیا ببینه میزنه الان دوهفتست اصلا نذاشتم ببینه اخلاقش خوب شد

سوال های مرتبط

مامان دخملم مامان دخملم ۴ سالگی
خسته ام از بچه داری خیلی زیاااااااد 😔😔😔 دعا میکنم بمیرم به حدی خستم که دیگه نمیکشم,بچم زیاد شر نیست اما نق میزنه کل روز بهونه میگیره باهیچییییی بازی نمیکنه هر وسیله بازی براش بگیرم فقط همون روز اول دوسش داره بعدش میاد میچسبه بهم نق میزنه بهونه میگیره میبرمش بیرون مثلا میره خونه مامان بزرگش اونجا باز شروع میکنه نق زدن حوصلش سر میره ،باباش چقد از کارش میزنه میریم شهربازی ،بهش محبت میکنیم همچی واسش فراهم اماااااان از بدقلقی ننگ بودنش.با هیچ بچه ای بازی نمیکنه بچها فامیل همسن میان خونمون نمیزاره با وسایلش بازی کنن چقد براش داستان میگم جایزه بهش میدم اگ با دوستات بازی کنی اگ فلان کار خوب انجام بدی، اصلا گوشبحرف نمیده بدتراز اینه که از هیشکی نمیترسه مثلا نه از من نه باباش من خودم گاهی دیگ‌لبریز میشم یه کتک کوچولو میزنم باباش طرفداریش میکنه ،بین تمام بچه های که دیدم بچه من علاوه بود از نوزادیش که کولیک داشت چقد بعدشم گریه میکرد توروخدا نیاید بگید ناشکری نکن فلان من واقعا دیگ عصابم نمیکشه ۲۴سال سن قلبم درد میکنه چقد قرص عصاب مصرف میکردم و میکنم اروم نمیشم خیلی عصابم خراب شده فقط دعا میکنم بمیرم 😭