۹ پاسخ

تجربه‌ی من می‌گه بسیار مهربون باش ولی فاصله رو حفظ کن که همیشه با هم عالی باشین‌. من دو تا خانمِ برادر دارم که عاشق هر دو هستم ولی خیلی بااحتیاط به هر دو نزدیک می‌شم و همیشه درباره‌ی مباحث بی‌خطر مثل آب‌وهوا، دستور غذا و ... حرف می‌زنم. تا حالا یک بار سوال خصوصی نپرسیدم. یک بار درباره‌ی زندگیشون نظر ندادم. همیشه فقط قربون‌صدقه خودشون و بچه‌هاشون می‌رم. اون‌ها هم بی‌نهایت مهربون برخورد می‌کنن.

هیچچچچچچ وقت هیچچچچچ زن داداشی جای خواهر رو پر نمیکنه و هیچچچچ خواهرشوهری هم نمیتونه خواهر باشه اصلا این فکرارو نکن فقط احترام بزار و منطقی باش

عزیزم با عروس و داماد نباید صمیمی شد پشیمووووون میشی بدجور .... بعدم کلا باید از این مظلوما بترسی ...خودمون داشتیم دارم بهت میگم

از اون نترس که های و هوی داره از اون بترس که سر به تویی داره

من زنداداشمو خیلی دوس دلرم.جای خواهر نداشتمه.همدم همیم.شبی ک نامزد کردن خودم بش پیام دادمو گفتم من خواهر ندارم دلم میخواد تو مثل خواهر نداشتم باشی منم مثل خواهرای دیگت
کاری ب کار هم نداریم.توو کار هم دخالت نمیکنیم.مامانم ب جفتمون محبت یه اندازه میکنه.خودمونم واسه هم خیلی احترام قائلیم.دخترم عاشقشه.بش نمیگه زندایی میگ خاله

ابدا نزدیک نشو همرو عین خودت نبین حد و رعایت کن

آره زنگ بزن بهش من رابطه م با دوتا زنداداشام مث خواهریم

خاهرشوهر منم یدونه دختره انقد باهم خوب بودیما خیلی خیلی اما مادرشوهر بدذاتم انقد کرم داشت من کلا با همشون قط رابطه کردم حالا خاهرشوهرمم برام قیافه میاد من ب او کاری نداشتم اما جواب مادرشو چندبار دادم اونم رف تو قیافه اشتباه کردم از اول خوب بودم بنظرم تو هم خیلی صمیمی نشو بزار رابطتتون احترامش حفظ بشه

خدا همه‌ی مجرد هارو سرو سامون بده ک
ایشالا خوشبخت ترین شن

سوال های مرتبط

مامان محمدامین مامان محمدامین ۳ سالگی
سلام دوستان اگر کسی تجربه مشابه داره لطفا راهنمایی کنه....
من پسر بزرگم فوق العاده باهوش ودرسخون وبه شدت منظم هست ولی خیلی درونگراست. یه جوریه که فقط وقتی ازش چیزی میپرسی جواب میده اونم با بله ونه... مثلا اگر تو مدرسه جشن یا اردو باشه من ازطریق کانال مدرسه متوجه میشم اصلا درموردش صحبت نمیکنه حتی ازش میپرسم اردو چه طور بود فقط میگه خوب بود. اصلا اهل تعریف کردن نیست. خیلی باکسی دوست نمیشه.
برعکسش پسر دومم فوق العاده فوق العاده برونگراست خیلی راحت باهمه قاطی میشه اونقدرعجیب حرف میزنه خودمم میمونم، خیلی میتونه همه رو جذب کنه حالا مشکلم اینجاست که هر جا میریم همه میگن دومیه خیلی بهتر از اولیه یا حرفایی که همش دومیه را بهتر نشون میده یا بیشتر تحویلش میگیرن براش چیز میخرن اونم جلو پسر بزرگم واقعا اعصاب من خورد میشه. باعث شده پسر بزرگم از برادرش بدش بیاد همیشه میگه کاش امین بمیره یا من از این خونه میرم. دائم دعوا میکنن هرچقدر خوبیاشو جلو همه بزرگ میکنم میگم درسش خوبه و... فایده نداره. واقعا هم پسر خوبیه خیلی درکش بالاست. احساس کم بودن میکنه نسبت به برادر کوچکترش درصورتی که خیلی توانمندتره. به نظرتون من با این وضع چی کارکنم اعصابم نمیکشه از دعواهاشون. بامشاوره صحبت کردم میگه درونگراست باید بپذیرید ولی اطرافیانمون نمیپذرین انگار حتی پدرمادر خودمم میگن دومیه یه چیزی میشه نمیدونم چرا اینجوری میگن و فکر میکنن