۶ پاسخ

مطلب مفیدی بود ولی من شخصا ترجیح میدم بجای جمله: ما اجازه نمی‌دهیم هیچکس......
با لحنی مهربون و کودکانه از زبان خود بچه بگم عمو یا خاله این کارتون منو ناراحت میکنه و من اذیت میشم🥺 لطفاً تکرارش نکنید....
چون بقول شما «شوخیِ» ولی ممکن از روی ناآگاهی و نادانی باشه، پس نباید یک شخص بالغ و بزرگ توی جمع با طرز بیانمون تحقیر کنیم، فقط بخاطر ی شوخی اشتباه
بنظر من صحبت قاطعانه برای زمانی که شخصی از عمد بخواد بچه رو اذیت کنه

👌👌👌👌👌

کاش منم بتونم تو تمام زمینه ها قاطع بشم

پسر من خودش میگ ک زشته.فرقی هم نمیکنه خودم باشم یا باباش یا کس دیگه ای اگ ب باسنش یا ...دس بزنیم میگ زشتههه فوری میکشه کنار .
ببخشید مامان راد شما مولتی ویتامین میدین ب راد ؟؟؟

برادر شوهر من خیلی شوخی های مسخره میکنه من تذکر میدم همسرم ناراحت میشه میگه حالا مگه چی میشه
اون شب و مهمونی رو کوفتمون میکنه میگه چون داداش منه بهش گفتی

چند بار پیش اومده که پدرشوهرم با پسرم شوخی میکرد منم با زبون پسرم میگفتم بابابزرگ اینکارو نکن من دوست ندارم یا اذیت میشم
حتی به پسرمم تو خونه یاد میدادم اکه بابابزرگ باهات این شوخی رو کرد تو بگو نباید اینکارو بکنی که پسرمم بهش میگفت
اینجوری ناراحتی هم بینمون پیش نمیاد☺️

سوال های مرتبط

مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام
منو همسرم ارتباطمون با آدمها خیلی زیاده
از لحاظ کاری، ورزشی، فعالیتهای جانبی
ارتباط با همجور قشری رو داریم
از اونجاییکه پسرم باهامون در تمامی برنامه‌ها حضور داره مثله همایش‌ها و جلسات کاری منو پدرش، باشگاه و …
برخوردش طوری شده که اول به ما نگاه میکنه و بعد انجام میدا
و بعد میره سراغ بازیاش

اما از اول کلماتی مثل عمو و خاله و دایی و … رو فقط و فقط مخصوص آدمهای نزدیک و فامیل درجه یک و دو گذاشتیم
و بقیه رو به خانوم فلانی و آقای فلانی میگفتیم

الان برای پسرم خیلی راحت شده صدا زدن اسمها و اینکه به همه میگه شما
دست دادن رو دو سه روز شروع کرده اگر ما دست بدیم
ما اصلاً کلمه تو رو نمیگیم همیشه شماست، و این خودش نشونه احترامه (البته منو همسرم با دوستان صمیمی و خواهر و برادرمون تو میگیم)
و وقتی بزرگترها میشنوند که راد اینجوری صحبت میکنه اونها هم محترم صحبت میکنند با بچه ( بعضیا دیدید که شوخیهایی از دید خودشون بامزه میکنند تا با بچه ارتباط بگیرند)
و از طرفی قبل از بچه دار شدنمون نگرانیهایی از طرف دوستاتموپ میشنیدم که بچه‌هاشون با غریبه‌ها ارتباط صمیمی داشتن و یا نه گفتن براشون سخته
و
این جریان ترس از ارتباط با آدمهای غریبه و مخصوصا سمّی باعث شد از وقتیکه بچه‌دار شدیم حد و مرز در صحبت کردن رو بزاریم

شماها چه نوع آموزشی دادید؟! تو این زمینه؟!
مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام
من چند وقته روی عصبانیتم تمرکز کردم و موقعیکه عصبانی میشم
همونجا جلوی پسرم به خودم میگم
وااای من دارم عصبانی میشم و پا میشم میرم یه جای خلوت میشینم و با صداییکه پسرم بشنوه میگم
الان بهتره نفس عمیق بکشم
و شروع میکنم
بعد میگم بهتر دست و صورتمو با آب خنک بشورم و یکم راه برم

بعد از انجام این کارها میگم خب بهتره برم کارهامو انجام بدم
راد مامان شما هم بازی که دوست داری انجام بده

و این روش رو تقریبا از اول بهمن شروع کرده بودم

امروز اتفاقی داشتم اتاق خوابمو مرتب میکردم که صدای راد رو شنیدم
اسباب بازیش شکسته بود هم ناراحت و هم عصبانی بود
صداش اینجوری بود که
یکم راه برم بعد دستامو بشورم
میرم پیش ماما نفس عمیق بکشم

قشنگ بود برام، بعد از ۳ ماه هم روی من تأثیر خوبی داشته و هم روی پسرم
چون اینجور مواقع بچه‌ها قشقرق بپا میکنند و تا بیاد درست شه و … پدر و مادر هم کلی تذکر به بچه میدن و از طرفی اوضاع یکم بهم میریزه
شما چه کارهایی انجام دادید که تأثیر مثبتشو دیدید؟
مامان شاهزاده آریو👑 مامان شاهزاده آریو👑 ۳ سالگی
درود دوستای گلم ببخشید من تازه فرصت کردم بیام حتماً کدهاتون رو میفرستم تا آخر شب ✨💫🌟
به این عکس دقت کنید ❌
دوستان مراقب باشید ارتعاش زمین بالاست مراقب حس وحالتون باشید جمعی که غیبت هست انرژی منفی هست شرکت نکنید جایی که حس وحال خوب هست باشید
همه انرژی ها روی روند ذهن ما کارهای ما تاثیر میزارن حتی اگر حوصله تون سررفته محیط خونه یه موزیک وشادی با بچه ها خیلی باارزش تر از جمع‌های که غیبت انرژی منفی حسادت قضاوت هستش
⚠️همه چیز در حال زیر و رو شدن است

⚡️همه چیز در آسمان در حال تغییر است

‼️برای هر کسی بر اساس چارت تولدش،کارمای اجدادی در بخشی از زندگی اش در حال رخ دادن است و اجازه تمام شدن میدهد

👈در بخش ثروت و بحران‌های افتصادی
👈در بخش روابط عاطفی و بحرانهای ارتباطات عاشقانه
👈در بخش فرزندان یا فرزند آوری و چالشهای آن
👈در بخش وطن و سرزمین مادری ماندن یا رفتن
👈در بخش سلامت

هرآنچه باید به پایان برسد
این یک فرصت بی تکرار است برای پایان دادن به این چرخه ها

✅چیزی رو که امروز داریم تجربه میکنیم حاصل یک تصمیم از احداد ما یا یک تصمیم خودمون در گذشته ای از این زندگی بوده ،
🔼امروز باز هم زمان تصمیم گیری هست

تصمیمی که میتونه زندگی خودت و تمام نسل بعد از تو رو تحت تاثیر قرار بده

✅یا اتمام کارماها و شروعی جدید
❌یا دوباره در چرخه کارمایی وارد شدن

اینجا همون اختیار هست که همیشه خواستی
‼️اینجا دیگه نمیتونی بشینی و بگی هر چی خدا بخواد چون دارن بهت میگن اینبار هر چی که خودت تصمیم بگیری

پس درست انتخاب کن🌟💫✨
زمین دراوج بیداری درحال ریست وبالانس انرژی
امسال سال کارمیک
خیلی زود اونهایی که کارمامنفی دارن جواب میگیرن
اونایی که بدجنس هستن هم،جایگاه خودشون قرار میگیرن
مامان مینل مامان مینل ۳ سالگی
سلام خانمها این متن رو در جواب یکی از مامانهای عزیز گذاشتم که پرسیده بود اگر پدر و مادرتون بین بچه ها فرق بزاره چه حسی دارید؟ گفتم اینجاهم بزارم شاید بعضیا قلبشون همیشه ازین قضیه شکسته باشه تو خونشون
نظر من اینه که بعضی اوقات اون چیزیکه ما اسمشو میزاریم فرق گذاری والدین، عین عدالته و اسمش فرق گذاری نیست ، مثلا ممکنه یه بچه و زندگی آینده اش با کمک مالی روبراه تر میشه و بچه دیگه و رفاه و خوشیش با مثلا کمک کردن تو نگهداری از نوه هست تا اون بچه که شاغله بتونه بره سرکار یا مثلا یه بچه معلول حرکتی ذهنیه یکی نیست .. یه بچه سر زبون دارتره یکی مظلومتر .. یه بچه افسرده است اون یکی نیست، یه بچه تو زندگی زناشوییش در مذیقه تر هست و از همسرش شانس نیاورده و تحت فشارهای مختلفه و یه بچه دیگه خداروشکر خوشبخته ..قطعا رسیدگی و توجه هر کدومشون باهم فرق میکنه، منظورم اینه با توجه به شرایط هر بچه و نیازهای متفاوتشون بهشون توجه کنیم مثل خدا که دقیقا محبتش همینطوره به ما بنده ها 😊 حتی مثلا تو کمک اقتصادی هم بازم ممکنه تفاوت وجود داشته باشه ولی بازم عادلانه باشه مثلا یه بچه نیاز به یه قلم جنس داشته باشه اون یکی بچه یچیز دیگه لازم داشته باشه نمیشه به هر دو یچیز داد…اینم بگم بجز این شرایط هم والدینی هستن که متاسفانه فرق میزارن و اجتناب ناپذیره که حداقل باید سعی کنن نشون ندن و بروز ندن .. در پایان هم اینم بگم بچه با بچه واقعا فرق داره بچه با محبتتر و خوش قلبتر و مودبتر و کم توقعتر و متشکر که بلده احترام جایگاه پدر و مادری رو نگهداره و محبتش از قلبش سرچشمه میگیره نه برای رفع تکلیف و تزویر رو بایدم بیشتر دوستداشت 🙂
مامان ❤️فاطمه❤️ مامان ❤️فاطمه❤️ ۳ سالگی
هفت رفتاری که فرزندت را با آن فلج می کنی....


۱- دستش نباش
از همون بچگی عادتش بدین که چیزی رو دستش ندین و روی میز یا جای دیگه ای بزارین تا خودش بیاد برداره اگر نمیاد نزدیکش بذارید تا اینجوری مسئولیت‌پذیر بشه.
۲- زبانش نباشید
به جاش سلام نکنید،خداحافظی نکنید،شعرنخونید و اجبار ش نکنید که این کارا رو انجام بده و اگه دوست نداشت انجام بده سرزنشش نکنید.
۳- حامی افراطی نباشید
درسته که بعضی مواقع باید از کودکان حمایت کنیم ولی اگه همیشه و همه جا بخواهیم این کار رو بکنیم خیلی اشتباهه؛ برای این که یاد بگیره از حقش دفاع کنه با بازی و نمایش بهش یاد بدین.
۴-بلندش نکن
وقتی زمین میخوره یا یه آسیب خیلی کوچیک میبینه فوراً بلندش نکنید و بذارید خودش تلاش کنه و از جا بلند شه ولی باهاش همدردی کنید.
(البته اگه به شدت زمین نخوره)
۵-کنترل گر نباش
اگه همه کارا و رفتارهای کودک‌ مثل بازی کردن، تمیزی اتاقش، رفت و آمدش و.... رو بیشتر از حد کنترل کنید از خودش ناامید میشه.
۶-پاهاش نباش
بچه بالای دوسال رو نباید مرتب حمل کنید و اینطرف و اونطرف ببرید بلکه باید به راه رفتن تشویقش کنید.
۷- به جاش تصمیم نگیر
توی نیمی از تصمیم گیری ها اجازه بدین کودک انتخاب گر باشه مخصوصاً کودک بالای ۳ سال؛ مثلاً میتونی تو انتخاب غذا و رنگ لباس و.... از کودک نظرخواهی کنید


* [دنیـای مـــادر🧕 و کــودک 👶🏻](ble.ir/join/U4E2XHjnBX) *
مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام
ما پریروز خانه بازی بودیم
هنوز تو شوکم، امیدوارم خدا بهمون عقل درست حسابی بده تا در امان باشیم
منو پسرم داشتیم بازی میکردیم که یک گروه ۵ نفره مادر با بچه‌های یک و نیم ساله و دوساله تشریف آوردن که ای کاش تشریف نمیاوردن🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

یکیشون با همسرش اومده بود که در واقع مثل خواجه حرمسرا بود

جریان از اینجا شروع شد که منو راد تو اتاق ماسه بازی بودیم که این زن و شوهر با بچه‌شون اومدن و بچه رو گذاشتن داخل ماسه‌ها و منم سرگرم بازی و فیلم گرفتن از پسرم که یه لحظه سرمو بالا گرفتم که دیدم این زوج دارن همو بصورت عجیبی ماساژ میدن😂🫣
خیلی انتحاری بچمو زدم زیر بغلمو بردم یه اتاق دیگه
اونجا داشتیم بازی میکردیم که یکی از مامانا ازم پرسید اینجا محیطش خوبه؟
براش توضیح دادم که خانه‌های بازی اطراف این امکاناتو نداره بعد پرسید شما همیشه میاین اینجا که یهو اون آقا اومد بعد نمیدونم چرا به این خانومه گفتم همسرتون کارتون داره
که بعد از صحبتهاشون و مکالمه بسیار بسیار عجیبشون و رفتن یارو، خانومه خندیدو گفت نننننه دوست پسرمه🫢🫣
خلاصه
دوباره بچمو زدم زیر بغلمو رفتم تویه اتاق دیگه که تنها باشیم

هنوز چند دقیقه نگذشته بود که آقاهه اومد داخل اتاق، می‌خواست سر حرفو باز کنه که من پاشدم یجورایی هم عصبانی و هم وحشت زده بودم تو این محیط!!! ماله بچه‌هاست!!!
رفتم کتری برقی رو برداشتم به پسرم گفتم دکمه‌اشو بزنی صدای آب جوش میده
که زل زده بود بهمون، سلام کرد گفت میتونم وقتتونو بگیرم، گفتم نه