۶ پاسخ

یک هفته هر چی گفت بگو‌چشم حرفشو گوش کن اونم گوش میده امتحان کن با حوصله

منم پدرم در اومده

اخ پدر منم درآمد یعنی دیگه دیوونه شدم...کی میشه مدرسه بره...هزینه مهد ندارم که بزارم..

تو بازی لجبازی بچه ها نیوفت منم دوتا دارم میفهمم چی میگی

بهت پیشنهاد میکنم کتاب مادر کافی رو بخونی اون موقعه دیدت به لجبازیاش تغییر میکنه یه جمله داره که خیلی روی من تاثیر گذاشت میگه همیشه دنیارو از دید بچهاتو ببینید نه از دید خودتون

یدونه اس دیگه تحمل کن به ادم میخندن میگن یه بچه بود یه خونه اروم چیت کم بود نتونستی تحمل کنی

سوال های مرتبط

مامان بلبل مامان بلبل ۴ سالگی
سلام.دختر من خیلی خیلی جلفه مثلا امروز هی میومد رو شکمم وایمتساد بپر بپر میکرد هرچی میگفتم دردم میاد اما گوش نمی‌داد هرچی با خوبی میگفتم بدرتر میکرد یا اینکه تو شلوار کثیفی می‌کنه نمیگه که اوف دارم یا جیش داره نمگیه کل خونه رو نجسی برداشته هرچی میگم دخترم بگو جیش داری همیشه میگه ببخشید دیگه تکرار نمیکنم اما باز کار خودش می‌کنه یا اینکه امروز ی لیوان برداشته بود تو خونه آب میریخت رفتم لیوان از دستش گرفتم دیدم رفته ی بطری برداشته دار تو خونه آب میریزع هرچی با خوبی میگفتم اما باز آب میریخت دیگه بطری هم از دستش گرفتم ساعت 9شبی برداشته بود قمه قمه اش پر آب کرده بود میریخت تو خونه هرچی میگفتم نکن بدتر میکرد بعد میومد منو هم خیس میکرد هرچی میگفتم مامان نکن کل خونه خیس شده نمیشه جای نشت از بس خیس کردی اما گوش نمی‌داد منم گرفتم زدمش دیگه دست از کاراش برداشت رفت گرفت خوابید .با اینکه از ساعت هفت صبح بیدار بود مهد هم رفته بود ولی این بچه انرژیش اصلا خالی نمیشه ساعت 10شبی خوابید
الان مثل خر پشیمونم که چرا زدمش
ولی این اصلا حرفامو گوش نمیده
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۹۶....
بهنام دوباره شروع کرد به اینکه باید دوباره بچه بیاریم.....
راستش خودمم دلم می‌خواست یه بچه دیگه بیارم و دخترم تنها نباشه....
درسته هدیه بود ولی خب قرار نبود که تا همیشه پیش من باشه....
بعد از چند ماه دوباره باردار شدم و این سری بچه پسر بود....
متاسفانه توی بارداری افسردگی گرفتم.....
و بعد از زایمان هم که افسردگی بعد از زایمان خیلی شدید گرفتم.....
روزام فقط با گریه می‌گذشت.....
هر روز به این فکر می‌کردم که چرا مادرشوهرم رفت.....
گاهی به خودم می‌گفتم چرا بچه رو دادم به زن داداش....
دیگه به حدی رسیده بودم که مه از دستم داشتن عاصی می‌شدن.....
بهنام منو برد پیش یکی از بهترین روانپزشک‌های شهر....
و اون تایید کرد که من دچار افسردگی شدم.....
هر روز بیشتر از ۵ تا قرص می‌خوردم....
و تا قرصا رو می‌خوردم خوابم می‌برد.....
دیگه مسئولیت بچه‌هام بر عهده زن داداش بود....
از هر دو تا بچه مراقبت می‌کرد....
حس میکردم دوباره بهنام سرو گوشش می جنبه....
اما کاری از دستم ساخته نبود....
چیکار میکردم.....
حتی حوصله بچه هامون نداشتم.......
زن داداش حسابی بهم رسیدگی میکرد...‌‌
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
برا من مادر که ۹ ماه تمام زحمت کشیدم وقت گذاشتم هزینه کردم واسه دخترام به خصوص ماهلین که کلمه هم‌نمی گفت حق ندارم ذوق کنم ؟؟😍
امروز دخترم بهم‌گفت مامان دوستت ندارم از طرفی ناراحت شدم چرا دخترم اینو گفت چی کار کردم مگه از طرفی خندم گرفته بود خونه ی مامانم بودم داشتم کاپشن می پوشوندم که بیایم دیگه یهو گفت مامان من که جیشم رو نمیگم‌و تو خودم‌پی پی می کنم دیگه گوشی بهم نمیدی دیگه 😀خیلی خندم‌گرفت از این حرفش این بچه زیرک تر از این حرفاس 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😂تازه جالبیش اینجاس که از گفتاردرمانی زنگ زدن گفتن اگه نیاریشون پس رفت می کنند😐🙄انگار میشه همچین چیزی دیگه کی بهتر از منه مادر صلاح بچشو بیشتر می دونه اینقدر حرف زدنشون خوب شده از وقتی مهد میرن من چون هردوتاشو تجربو کردم به نطزرم مهد تاثیرش بیشتر از گفتاردرمانیه کاش از همون پارسال مهد میذاشتم با جای اینکه نزدیک به. ۷۰ و ۸۰ تومن هزینخ کنم واسه گفتاردرمانی هرچند اونم توب بودا ولی مهد تاثیرش بیشتر و زودتره خواستم تجربمو باهاتون به اشتراک بزارم🥰
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا توروخدا واسه یه دقیقه که شده خودتون رو بزارید جای من با بچه ای که دوروز دیگه ۴ سال و ۴ ماهش تموم میشه و دیگه ماشالله بزرگ شده و خوب هما چیزو می فهمه باید چی کار کرد با خدا دیگه خسته شدم بریدم ماهلین نشسته بود یه لحظه بلند شد دیگه تا کله اش پی پی کرده تو خورش اینقدر کرده بود که رسیده بود به کمرش و تا نزدیک گردنش پر از پی پی تمام لباساش و زندگی من از پی پی یکی شده بود خیلی عصبانی شدم بردمش تو حمام لختش کردم و شستمش‌ و دوتا هم محکم زدم رو بدنش و حسابی دعواش کردم آخه چقدر این وضعو تحمل کنه بچه ی ۲ ساله اگه بود تا الان یاد گرفته بود به مامانش جیش و پی پیشو بگه مشاوره هم بردمش میگه افتاده رو دور لجبازی باید صبور باشی و هیحی نگی آخه لجبازی تا کی تا کجا الان تو مهدشون به مربیش تا دلوین میخوادبره دستشویی میگه منم جیش دارم ولی به من نمیگه پی پی رو هم کلا نمیگه می دونم تاپیکم تکراریه ولی به خدا دیگه خسته شدم دیگه هیچ روشی هم جوابگو نیست رو این بچه چقدر صبورباشم و هیحی نگم اگه همچنان ادامه داشت چی اگه تا کلاس اول خواست این کارشو ادامه بده چی ؟؟از دیروز پیش همون مشاوره مهدشون می برمش رفتاردرمانی به امید اینکه خوب بشه اونجا هم خانومه گفت دقت و تمرکزشم خیلی پایینه و زود از یه جیزی خستا میشه میزاره کنار با مربی مهدشم و منم همین جوره همه رو خسته کردا دیگه این بچه 😭😭😭😭آخه یه بچه اینقدر باید خنگ باشه بابا دستم دیگه تا آرنج رفته تو گوهههه من با کارهای این بچه چطور فرشامو بدم بشورن واسه عید😫😥