به سختی . بالاخره تایمی که بچه خوابه ماهم خسته ایم دلمون استراحت میخواد خواب میخواد سرگرمی مثلا تو گوشی گشتن میخواد . از یه ور باز تو اون تایم مجبوریم به کار خونه و آشپزی برسیم رسما اینجوری فقط سخت و سخت میگذره بزرگترم بشه دنگ و فنگش بیشتره میاد دنبالت الان من بیشتر از قبل اذیتم همش باید حواسم بهش باشه به هر چیزی دست نزنه هر جایی تو خونه نره سرشو نکوبه زمین و ... خیلی در کاوووش گردنه خونه منم نقلی 🙁
من ب هیچ وجه وقت نمیکنم هنوز روتین زندگیم برنگشته فقط تا میخوابه منم میخوام انقدر کمبود خواب دارم
من اکثرا مامانم هست
وقتایی ک تنهاییم اهنگ میزارم تو کالسکش تشک و بالشت میزارم میزارمش توش یه عروسک به دستش اویزون میکنم یه پستونکم دهنش به صدای اهنگم ارومه هرجای خونه میرم کالسکه رو هول میدم میبرم اونجا چشمم بهشه کارامو میکنم البته هر کاری صدسال طول میکشه چون وسطش شیر میخاد شیر میدم اروق میگیرم بالا میاره لباس عوض کردنی جاشو عوض میکنم میبرم میشورم میارم دوباره میبندم میپوشونم با مصیبت میخابونم یه نیم ساعتی میخابه دوباره پروسه تکرار میشه
با برنامه ریزی میشه
منم هم بچه مدرسه دارم هم دخترم کوچیکه
شبا همسرم خونه بودنی بچه رو میدم دستش کارهای خونه رو انجام میدم
صبحا تنهایم تا میخوابه سریع میرم اشپزخونه برا ناهار
به نام خدا
با وجود کمکی
من وقتی صبحا میخوابه سریع بلند میشم هم شامو درست میکنم هم ناهار
من خواهرشوهرم نگه میداره زود درست میکنم
از ۷ صب بیدار هر تایمی ک بخوابه میرم واسه انجام کارام و سخت و خسته کننده اس ولی شدنیه
ی چیز سردستی درست کن وقتی خسته ای
من سه تابچه دارم اون هرسه تاپسر
ولی خب همینجوری راه میرم توخونه باهاش دوتابزرگه فیلم میبینن کوچیکه دنبالمه فقط هرچیزی میخادازم تواشپزخونه
مجبوریم ی جوری راه ببریم خودمونو یکم دیگه بچتون بزرگ شه بهتر میشه عزیزم
والا وضع من اینطور تا دخترم چشم میبنده می پرم تو آشپزخونه باز ميام بغلش میکنم باز ادامه آشپزی دلم خون میشه تا ی کار بکنم
با برنامه ریزی اوک میش گلم و اینک خالش تنظیم کم کم سخت اما نشدنی نیست قربونت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.