۱۶ پاسخ

من بیشتر دیلی مارکت خرید میکنم
البته هرچیزی نمیشه خرید کرد
ولی قیمتش مناسب تره و گوشت و اینا بیشتر میشه خرید
ولی اگ بخای پوشک و اینا بخری میتونی بری سوپری هایی که همه چی میتونی برداری

عزیزم خصوصیتو چک میکنی

من از هایپرمارکت خرید کردم ماه قبل ک‌ دادن هرچی میخواستم برمیداشتم الان مگه باز ریختن؟

مگ طرح یسنا باز شارژ شده ب من گفتن ۳۰ هرماه شارژ میشه

چه فرقی داره من هم کالا برگ هم این رو رفتن سوپر مارکت سر کوچه کارت کشیدم هرچی برا خونه لازم میشد ازش برداشتم حالا پوشک نه ولی پول پوله دیگه با پول خودم پوشک گرفتم با این جرم گبر مایع لباسشویی ماکارونی چه فرقی داره

برو فروشگاه گندم هر چی دلت میخاد میتونی بر داری تو بلوار رضوان. میتونی بیایی ابو حامد مرغ و گوشتم بگیری

نمیشه ینی از سوپری پوشک بگیری ؟

اینجا همه چی میتونی بخری عزیزم برو افق کوروش

طرح یسنا دوباره شارژ شده؟

سلام، والا تا حالا هیچی شاملمون نشده که بدونم

من مای بیبی خریدم همش رومیتونی همه چی بخری

به منکه پوشک اینا نداد گفت فقط مرغ گوشت برنج ماکارونی

بمن ندادن اصلا

من یبار از سهیل مارکت خیابون جهاد خرید کردم گفت هرچی میخوای میتوتی برداری.

به من گفتن مال بچه هاست فقط میتونی برا خود بچه خرید کنی منم پوشک مواد شوینده و دسمال کاغذی اینا خریدم براش

افق کوروش همه چی داره برو بخر

سوال های مرتبط

مامان هانا کوچولو مامان هانا کوچولو ۱ سالگی
تقریبان دوسال میشه اومدم این خونه
دخترم به خاطر دندونش دیشب نخوابید لج داشت حالا اومد بخوابه
دیوار اتاق ما با حیاط همسایه بغلی یکیه دخترم تازه خوابید دیدم از اون طرف سنگ میزنن به دیوار بعد دوسال رفتم دم درشون اول عذر خواهی کردم گفتم بچه کوچیک دارم اگه میشه به بچه ها بگید یه یکی دوساعت خورده آرومتر بازی کنند . دخترم خوابه مرده گفت باشه چشم ببخشید
بعد ده دقیقه زنش اومده در مارو میزنه که به چه حقی به نوه هام میگی آروم بازی کنن بچه ات رو ببر اون طرف اتاق بخوابون سختته . موندم خدایا مگه چی شده که این اومده دم درمون صداش رو بالا میبره
گفتم حاج خانم من از اول عذرخواهی کردم بچه ام مریض بود دیشب نخوابید تازه بعد کلی گریه خوابید . میگه نه نباید میگفتی
آخه چرا بعضی ها اینجورین گردن افتاده هستن
الان انقدر اعصابم داغونه میگم کاش پام میشکست دم در چنین آدمی نمی‌رفتم همسایه ها صدای اینو شنیدن دم در ما داد می‌کرد الان پیش خودشون میگن چی شده که این زنه سروصدا داشت با من
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
یه بغض لعنتی اومده گلومو گرفته 🥲
از وقتی که عید تموم شده برگشتیم خونمون نتونستم با دخترکم بازی کنم و خوب ارتباط برقرار کنم
دوتامون کلافه ایم
دخترکم هی میگه زنگ بزن مادرجون پدرجون 🥲
فقط شبا که باباش میاد یکم حالش روبه راه میشه اونم در برای یک ساعت چون باباشم خسته ست
امروز که از خواب بیدار شد دیرتر از هرروز بود (ساعت ۱۰/۳۰) گفت بریم دد ولی چون ناهار نداشتیم گفتم نمیشه کلی گریه کرد بعدش دیگه بی حوصله شد منم امروز همش گوشیم زنگ خورد😤
بچم خیلی تنهاست دلم میسوزه براش
بشدت هم بچه اروم و حرف گوش کنیه اصلا خرابکاری نمیکنه نمیتونه با خودش تنها بازی کنه همش وابسته منه و این منو عذاب میده
هر روز میگم از فردا میبرمش خانه بازی فردا که میشه میبینم جون ندارم میگم بمونه واسه یه روز دیگه
ولی اینجوری نمیشه بچم خیلی گوشه گیر داره میشه و این تنهایی و غربت ما داره اذیتش میکنه😭
شوهرمم که نمیفهمه این حرفارو شایدم میفهمه ولی خودشو میزنه به اون راه چون چاره ای نیست کارش اینجاست
خلاصه این بغض لعنتی داره خفم میکنه و در این دنیای همسر بودن مادر بود زن بودن بدجور دلم واسه خودِ دختربچم تنگ شده 🥲🫠
مامان امیرحسین🙍‍♂️ مامان امیرحسین🙍‍♂️ ۱ سالگی