۹ پاسخ

والا من ک شاغل نیستم همشدر حال بازی نیستیم بالخره کار خونه هست کارای شخصی هست باید اوناهم انجام بشه و همجنان هم بچرو سرگرم میکنم

عزیزم اون بلاگرا شغلشون یه جوریه ک باید جلو دوربین حرفی برای گفتن داشته باشن واسه جذب فالور،شاید تو ۲۴ ساعت همش ۴ ساعتم بازی نمیکنن با بچه هاشون، من کلا اهل فالو کردن بلاگرا نیستم اتفاقی دوسه موردشون و دیدم ک همش بچه هاشون دست اینو اون بزرگ میشن،اونام راحت یا دور دورن با رفیقاشون،یا با همسرشون بیرون و رستورانن یا تولد و دورهمی من ک اثری از بچه داری ندیدمشون.
افرین ب شما ک انقد انرژی داری و وقت تو میذاری هم واسه آینده بچت،هم واسه حال بچت،خوشبحال بچت چنین مامان خوبی داره

بلاگرا ک ولشون کن اونا پشت صحنه همشون کمکی دارند من شاغل نیستم ولی وقتم ندارم انقدر فعال اکتیو باشم با دخترم گاهی انقدر خسته میشم ک دادوبیداد میکنم چند وقت پیش بلاگر دزفولی دیدی چقدر برای شوهر مرده اش عزا داری کرد بعد کاچی عمل اومد خودش کشته هیچ وقت ظاهر زندگی دیگران با خودت مقایسه نکن

اینستارو باور نکن یکم بازی میکنن فیلم بگیرن وگرنه همش سرشون تو گوشیه دنبال فالور ما که خونه نشین هسیم روزی یه ساعت بابچم بازی میکنم چیز یادش میدم بیشتر نمیشه دیگه

عزیزم اونا تواینستا مجبورن فیلم بازی کنن برای ویو صددرصد کسی رو دارن که کارای خونشون رو انجام بده براشون

عزیزم بلاگرا و فضای مجازی همش جلو دوربینه اصلا عذاب وجدان نگیر،
حالا منکه همش خونم با بقیه مامانا کار ندارم اصلا حوصله ندارم همش بچم و دعواش میکنم حالا من حس میکنم برم سرکار کیفیت رابطم با دخترم وزندگیم چون رو برنامس خیلی بهتر میشه شاید اینطوری بیشتر حتی ب بچمم برسم

اونا همه جلو دوربینه عزیزم کارشون اینه ک همه چیزو گلو بلبل نشون بدن ک خوب خداییش درامدشم خوبه ولی من خونه دار یا شمای شاغل معلومه وقت نمی‌کنیم باهاشون بازی کنیم. منم صبح تا شب دارم خونه داری میکنم شام هس ناهار هس میانوعده هست خدا نکنه یکیشون مریض بشه شما یا من همه توانمونو میزارم همینقدر میتونیم عذاب وجدان نداشته باش عزیزم

من که فعلا سر کار نمیرمم نمیرسم بخدا
همشم عصبیم بس ک اذیت میکنه وابستع س هیچی نمیخوره

عزیزم تایمی ک سرکاری بچت رو کجا میذاری؟

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
الهی قربون برماااا ولی کاش یه روز بشه تو هفته مرخصی گرفت کامل تو اتاق خوابید تا شب 😅
کمر دردم شدید .
امروز یاسین پاش یکم قرمز شده بود و عرق سوز بود یه ساعت باز گذاشتم و پماد زدم که بهتر بشه بخاطر همین دیر خواب رفت تازه خوابیده
من موندم و یه عالمه کار .
صبح سرکار بود فردا هم صبح باید برم .
هنوز میخوام ناهار فردا بزارم ، لباسا پهن کنم ، ظرفا بشورم ، دوش بگیرم ، دیروز بلدرچین خریدم یه بسته هنوز نشستم باید شبی بشورم 😩
دارم پاره میشم
جمعه روز استراحت برای همه ولی برای من خیلی پرکار تره .
همسرم هم از ظهر رفته سرکار فردا صبح که من میرم میاد ، اگه خونه باشه خیلی کمکم میده ولی وقتی نیست واقعا از پا در میام
یا دارم غذا میپزم برای یاسین یا دارم غذا و شیر میدم بهش یا ظرف میشورم
هی اشغال میریزه باید جارو بکشم.
همسری پوشک عوض کردنش نیم ساعت طول میکشه از بس جایی بند نمیشه و یه سره در حال رفتنه 😆 بقیه وقت خالیم هم ترجیح میدم تا بیداره باهاش بازی کنم وقتی خوابه کارای خونه رو بکنم
خلاصه که خیلی خسته ام ولی بخاطر این روزمرگی های قشنگ هم شکر خدا 🥰