۴ پاسخ

فعلا مارو به بازی گرفتند

عروسک بازی با من رو خیلی دوس داره. جای عروسکاش باهاش حرف میزنم و دالی بازی میکنم میخنده.
تو یه ظرفی توپ و اسباب بازی کوچولو میریزم درمیاره و من دوباره پر میکنم و..
اسپیکر روشن میکنم براش شعر کودکانه میذارم همزمان خودم میخونم یا میرقصم دست میزنم.
رو دوچرخه اش تو خونه دورش میدم.
میشونم بغلم باهاش حرف میزنم میخندونمش و...
اوخ انگار یهو دلم تنگ شد براش🥹

میرقصم باهاش با اسباب بازی هاش بازی میکنیم دنبال بازی میکنیم کلاغ پر و لیلی حوضک

سلام من درحد گل یا پوچ و کلاغ پر بازی می‌کنم و حرف زدن ،بیشتر دوس داره حرف بزنم باهاش، دوچرخه سواری م میکنیم،بعدشم هرچقدرم پرانرژی باشیم و وقت اضافی باز ب انرژی بچه ها نمیرسه

سوال های مرتبط

مامان مانِلی🫀🧿 مامان مانِلی🫀🧿 ۱۱ ماهگی
اَندکی درد و دل….
من بعد از ۶سال بچه دار شدم
دوست داشتم زمانی تجربه کنم حس مادری رو که با تمام سختی هاش کنار بیام و برام قابل تحمل باشه

همیشه با بچه های فامیل انقدر بازی میکردم
که بچه ها همه وقتی میفهمیدن من دارم میرم پیششون خیلی خوشحال میشدن(به گفته ی مادراشون)
توی عید دیدنی ها من همیشه با بچه ها توی اتاق در حال بازی بودم
همیشه با خودم میگفتم مگه میشه برای بازی با بچه وقت نداشت؟؟!!
مگه میشه آدم حوصله ی بازی با بچه رو نداشته باشه؟؟!!

از روزای اول تولد دخترم تا همین الان هم انواع بازی هایی که بلد بودم و مناسب سنش بود رو باهاش بازی میکنم

ولی خیلی مواقع اصلا باهام همکاری نمیکنه
فقط میگه بغلم کن
حتی کنارش نشستم هم میگه بغلم کن
اصلا به بازی توجه نمیکنه زیاد

بعضی روزها انقدر خسته میشم از کارا و مسؤلیت های زیادی که گردنمه
که حوصله ی بازی باهاش رو ندارم واقعا
و شبها عذاب وجدان میگیرم 🥺🥺

از یه طرفم ناراحتم که خودمو کاملاً فراموش کردم و هیچکاری برای خودم نمیکنم
نه ورزش میکنم
نه به پوستم میرسم
نه قرصامو میخورم…..🥴🥴

میدونم به گفته ی کوثر یاوری داریم کار بزرگی میکنیم و مادری کردن رسالت بزرگیه که به عهده گرفتیم
ولی بیایید انگیزه بدید 🙏🏻به مادری که کم آورده و خسته اس و PMS عجیب داره براش سخت میگذره🤒🤒