میخام بنویسم واسه تموم کسایی که تازه زایمان کردن یا قراره زیمان کنن ولی مثل من بی تجربه هستن
روزی که مهوا زردی داشت و رفت روی ۱۷ دکتر گفت بستری بشه
از همه طرف فشار روم بود با هزارربهونه گریه کردم
شروع کردم شیر خشک دادم به مهوا هر ساعت صدتا تاپیک هم اینجا میزاشتم
هم کلی به جون شوهرم غر میزدم که من دلم نمیخاد بچم شیر خشکی بشه
من مامان خوبی نیستم فلان که شیر نمیدم به بچم
اون موقع خونه مادرشوهرم بودم حالا ب زور هم بود ۳ وعده غذای آماده بهم میدادن شیرم زیاد بود جوری که میریخت خب این خیلی بدتر میکرد حال منو
شیرم پر آغوز بود و سنگین و چرب زود سیرش میکرد واقعا زردیش اینجوری نمیومد پایین منم اصلا قبول نمیکردم
اینجا هم خیلی از دوستام گفتن
شیرخشک بده بعد ب جونم دعا کن
یا نمیدونم مگه مادر شدن فقط شیر دادنه اینقدر کار و زحمت داره این یکی توش گمه و کلی تجربه ... من هیچ کدوم رو گوش نکردم فقط غصه خوردم
تا اینکه زردیش خوب شد و دکتر اجازه داد شیرخودمم بخوره
حالا امروز ۱ هفته هس خونه خودمونم
طبیعتا کارم توی روز هزار برابر شده خوابم کمه کم
تا چند روز اول ک فقط آب میخوردم یا فوقش شربت ک غش نکنم
حالاهم ک مثلا اشتهام باز شده ی کم نهار ی کم شام
بازم نمیتونم درست حسابی غذا بخورم
با اینکه هر وعده دارم غذا میپزم خودم
همینه ک شیر آنچنانی ندارم
الان با تمایل خودم دارم به مهوا شیرخشک میدم
چون میبینم از توانم خارجه
ادامه کامنت

۱۴ پاسخ

بچه منو ک دکتر نزاش شیر خودم بدم شیر خشک دادم ب بچم

شیر نمیدم بیشتر از روزی ۲ بار ولی روز به روز ضعیف تر میشم
حالا میگم حداقل ی شیر داره میخوره چیزایی ک واسه بدنش ضروریه بهش میرسه
وگرنه شیر من ک فقط اسمش شیره
تازه با این بی اعصابی و اینا همش شیر حرص و جوشه
خودتون رو هیچوقت مثل من درگیر این چیزای الکی نکنین
ب قول شوهرم این همه آدم شیر خشک خوردن چیشد مگه

منم وقتی شیر خودمو میدم دخترم بالا میاره😵‍💫 الانم که اصلا دوست نداره شیرمو بخوره گریه میکنه

عزیزم چیکارکردی جز شیرخشک دادن که بچت زردیش زود اومد پایین مال بچه من هنوز 11 نیومده پایین دیگ اولش 15 بوده الان مال بچت چنه

سلام عزیزم توروخدا اگر تاپیکمو میبینی جواب بده..بیمارستان ایران زایمان کردی؟

من ب خواست خودم شیرخشک دادم واقعااا شیرم کم بود و منم بدغذام،همسرم خیلی پشتم بود میگفت به کسی ربطی نداره هرکاری که میدونی درسته انجام بده،ده تا دیگه م بچه بیارم قطعا شیرخشک میدم چون از من ویتامینی به این بچه نمیرسید

مهسا جان چون اون موقع حال روحیتخوب نبود نمیتونسی حرفای بقیه درک کنی ایشالا بهتر بشی منک هنوز درگبرم با افسردگی

کجای شیرازی؟؟؟؟

عزیزم اتفاقاکارخوبیه که شیرخشک درکنارشیرخودت میخوره واقعا اگرشیرت کمه چه عیبی دارع ولی سینه خودتو هم تنذتندبهش بده کاهوخیلی بخورقرص شیرافزابخورواسه شیرت غذابخورحتی به زور تاخودت ازبنیه نری شیرت هم بهترمیشه

منم همش نگرانم ک شیر نداشته باشم چی
چقد اذیت کنن و تیکه بندازن بهم
خودمم خیلی دوست دارم شیر خودمو بدم خدا کنه زردی نداشته باشه بچه و منم شیر داشته باشم
ولی خب واقعا نمیدونم چرا اولش انقد نسبت ب شیر خشک گارد داریم ما مامانا

من بچه ندارم عزیزم ولی سخت نگیر بزار شیرخشک بخوره خودت ب کارات میرسی اینجوری در آینده میتونی پیش مادرت بزاری بری باشگاه و کارهای دیگر

مرسی عزیزم از درمیون گذاشتن تجربت ،واقعا الانا بدنا مث گذشته نیست که بخایم شیر خودمونم بدیم کلی اعصاب خوردی آدم تو زندگیش داره و برا هرکس یه جوره بدنا هم مثل زنای گذشته نیست چون هیچیمون طبیعی نیست حتی غذاهامون ،منم از الان با شوهرم حرف زدم قراره شیر خشک بدم البته اوایل اگه داشته باشم تا دو ماهگی شیر خودم ولی اگه نتونم اونم شیر خشک میدم

منم ب خواست خودم دخترمو شیرخشکی کردم ، هم سینمو میگرفت هم شیر داشتم ولی شیرخشکو ترجیح دادم

چقد حرفات به دلم نشست🥲
منم شوهرم و خانواده شوهرم اجازه نمیدن شیرخشکی بشه بچم
منم مثل تو روز به روز دارم داغون تر میشم تا الان ۱۲ کیلو کم کردم🤦🏻‍♀️
شیرمم تا یکم بچم میخوره میفته به دلدرد
دیگه بریدم خسته شدم😑

سوال های مرتبط

مامان دخملی🩷 مامان دخملی🩷 روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستای عزیزم اومدم راستش باهاتون درد و دل کنم
راستش من روزی که زایمان کردم زایمان خیلی خوبی داشتم از همون لحظه هم راه رفتم خیلی کم هم درد داشتم سزارینم بودم تا ۸ روز هم خودم به بچم شیر دادم همه چی فوق العاده قشنگ بود برام اما یهویی افسردگی فوق العاده شدیدی گرفتم که خدا برای دشمن ادم هم نیاره فقط مثل جنازه افتاده بودم و ارزوی مرگ بره خودم میکردم ی لیوان ابم نمیتونستم بخورم فقط منو میبردن سرم وصل میکردم دوباره میومدم خونه میوفتادم تا روز مرگم برسه سینمو دهن دخترم میزاشتم انقدر حالم بد میشد اشکام خود به خود میومد تا اینکه رفتم دکتر اعصاب بهم دارو داد کم کم بهتر شدم شکرخدا اون چندروز به دخترم شیر خشک دادم کلن با داروهایی که میخوردم و حال بدی که داشتم شیرم کلن خشک شد چقدر عذاب کشیدم چقدر تبو لرز کردم اما بازم فقط چون مادر بودن تلاش میکردم حالم خوب بشه الان دیگه دخترم کلن شیر خشک میخوره اما هرکسی که میفهمه کلی منو سرزنش میکنه که چرا شیر خشک میدی فلانه بیساره بچه های شیر خشکی همش مریض میشن شیر مادر بهترینه بره بچه یعنی هیچکسی واقعا ذره ای حال منو درک نمیکنه که من چی کشیدم اونروزا
انقدر بهم اینجوری گفتن من عذاب وجدان شدید دارم
یعنی من مادر بدیم که بچم داره شیر خشک میخوره؟
اخه چرا مردم اینجوری میکنن چرا انقدر قضاوت میکننن
با حرفاشون یکاری کردن من هر لحظه استرس دارم اتفاقی بره بچم بیوفته هر لحظه میگم تو مادر بدی هستی که شیر نمیدی سینه هامو نگاه میکنم گریه میکنم
میشه شما راهنماییم کنید چجوری آروم بشم من😭💔