سلام. میخام یه خورده درد ودل کنم باهاتون خواهرا🥺🥺🥺
تقریبا یک هفته پیش نصف شبی گوش درد شدید شدم که از خواب بیدار شدم حوله گرم میکردم میذاشتم رو گوشم....
شوهرم با اینکه بیدار بود اصلااااا نپرسید چیشده چیکاری 😒😒😒
چون همون شب سر پستونک خریدن واسه دخترم باهم بگو مگو کردیم
دلم خیلی ازش گرفت
اینا به کنار حالا، صبح ش بیدار شدم رفتم درمانگاه خودم تنها بچه هام بیدار بودن پسرم ۴سالشه،دخترم نزدیک دو و نیم سالشه.بهش گفتم حواست به بچه ها باشه من میرم با اینکه آقا خواب بود گفت باشه.
خلاصه رفتم درمانگاه بعد نیم ساعت همسایه طبقه دومی زنگ زده بهم که کجایی دخترت تو پله ها دستشویی کرده بعد شیر آب باز کرده کل ساختمون خیس آب هس فرشا پله ها😖😖😖😖
اصلا کل روانم بهم ریخت. اومدم دیدم بلهههههه کل چهار طبقه فرشا خیس آب شده. این مردک بیدار نشده از خواب نازش
اومدم کل فرشا رو باز کردم شستم پله ها رو شستم اصلا یه وضعی بود...
حالا اینا به درک از این ناراحتم که اصلا حالمو نپرسید که بهتری یا ن
بعد از چن شب دیشب اومده آقا بهم چسبیده واسه رابطه😏😏😏
من دیشب پریود شدم گفتم دست نزن بهم پریودم آقا ناراحت شده روشو اونطرف کرد
من از این ناراحتم که شوهرم اصلاااا کنارم نمیخوابه بچه ها رو بهانه میکنه
وقتی رابطه بخواد میاد کنارم کارشو انجام میده پس میره سرجاش میخوابه
امروز ظهر میخاست بره سرکار بهش میگم بعد از چن شب دیشب اومدی کنارم اونم واسه رابطه دیدی پریودم رفتی اونطرف خوابیدی تو فقط واسه رابطه میای کنارم
مگه من مثل اون زنای ج ن د ه که ساعتی میرن واسه ت ن ف ر و ش ی
تو هم ساعتی میای کنارم
شما بجای من بشین چه واکنشی نشون میدین؟؟؟
راهنمایی م کنین خواهرانه🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼

۱۵ پاسخ

خیلی حرف بدی به خودت زدی

من خودم دوس دارم همسرم جدا بخوابه
چون صب ۷ بیدار میشه و پسرمم از اول کولیکی بود و بعدها هم بدخواب
همسرم پذیرایی میخوابه و ما دوتا اتاق ما
اصلا هم ناراحت نیستم
بی نهایتم راضیم
دوس ندارم کسی کنارم بخابه
حتی با لیام برعکس میخوابم

قلبم شکست عزیزم
ما زنا خیلی بدبختیم کاش واسه یه همچی حیونی بچه نمیاوردی

منم این جور چیزا پیش اومد بارهاااا و میاد هم،، مثل خودت گفتم این چیزا رو،، ولی چ فایده یبار میگی نمیفهمن بار دوم و سوم بگی میفهمن ولی مهم نیست براشون

بس که بعضی از این مردا خودخواهن.فقط خودشون و خواسته شون براشون مهمه
بدیش اینه درستم نمیشن🙁
بعضیا میگن نمیذاشتی جای خوابشو عوض کنه.خب نزاری هم پشتش رو میکنه به آدم میخابه....

عزیزم اولآ بخودت هیچوقت توهین نکن دوم اصلا زیاد حساسیت بخرج نده ک بیشتر باهات این رفتارو بکن سوم اینک اون اگ واقعا دوست‌داشته باش حتی لحظه پریودم میاد کنارت میخابه بدونی ت هرشرایطی دوستت داره پس اگ اینکارو نمیکنه شماهم اهمیت نده یمدت ببین خودش پشیمون میشه ی ن بدشم مردهای امروزی دیگ هیچی اگ محبت کردن و آدم بودن بویی نبردن فقط ی لحظه خوشی ولذت خودشون میخام وتموم پس ما خانما واسه خودمون ارزش قائل بشیم تا جایی ک میتونی ت خونه بخودت برس ک خودش با پای خودش بیاد سمتت این راهنمایی من عزیزم

شوهرمنم جاش تو حال میندازه چند بار بهش گفتم بیا اتاق میگه صدای ماشین خوابم نمیبره
منم ناراحتم دوس نداشتم اینجوری ولی شد

عزیزم خدابهت صبر بده...ولی حسابی به خودت برس خوشحال باش و بذار تشنه آن بشه....بعد درستش کن نامردو

محل نده. صبوریتو بیشتر کن.

براخودمون متاسفام😣😣😣😣😣😣😣

بسپاربه خدا
بی محلیش کن چندوقت
بزارمریض بشه تلافی کن👌👌👌👌

واسه همین سرد میشن دو طرف از هم

از همون شب اول که جاشو جدا کرد نباید میذاشتی و اعتراض میکردی

کاش از شب اولی که جاشو جدا میکرد مانع می‌شدی.

❤️😘❤️😂

نه باید میذاشتی جاشو جدا کنه

سوال های مرتبط

مامان اوین مامان اوین ۲ سالگی
مامانا اینقد اعصابم بهم ریخته که حساب نداره من پسرم ۵ سالشه به هرزبونی بگی بهش نقاط خصوصی بدن وگفتم اما خیلی مظلوم و اصلا نمیتونه از،خودش دفاع کنه جثش هم ریزه اولین دفعه که متوجه شدم که پسر خواهر شوهرم ۵یا۶ یال ازش بزرگتره دستمالی کرده با اون دعوا کردم با زبون خوش هم به پسرم گفتم اجازه،نده دیگه تا حدودی کمتر شد اگرم جایی احساس می‌کردم بارم بهش گوش زد میکردم که خصوصیه تا امروز که رفتیم خونه یکی از آشنا اینا تو اتاق بازی میکردن داداشمم با پسرم بود اون ۷ سالشه حس کردم یکم غیرنرمال به پسرم گفتم بیا کنار خودم بشین که میخوایم بریم بعد اومدیم تو ماشین با زبون خوش ازش تنهایی پرسیدم گفت هیچی دختره گلوم پ فشار می‌داده نمیزاشته بیام بیرون خصوصی رو هم دست میزده بعد من بهش گفتم من باتو دوستم هرمشکلی داره بهم بگو چرا ازخودت دفاع نمیکنی گفت یعنی چی گفتم یعنی احازه،نده کسی،بزنه اگرم بزرگتر بود نتونستی از مامان و باباکمک بگیر اینقدر عصبانی شدم یکم خوراکی گرفتم رفتم در خونه طرف دختر گفتم بیا خوراکی خریدم بعد بهش گفتم من با پسرم دوستم نبینم دوباره از این غلطا کردی همه راه و امتحان کرده بودم گفتم شاید اینجوری پسرم اعتماد کنه اینقدر اعصابم بهم ریخته که حد و حساب نداره چیکار کنم یه پسر نباید اینجوری باشه آخه شوهرمم اخلاق ورفتار مثل پسرم کم رو خجالتی اصلا من یه چیزی،میگم شما یه جیزی میشنوید