۱ پاسخ

فقط پارت دو رو خوندم الان جونتو از سر راه آوردی مگه چرا شخصی نرفتی یه بار بدون درد کارمو بی حس کردن بچه و عمل توی ۴۵ دقیقه تموم شد نمیخوام دلتو بشکنم یا اذیت بشی ولی دفع بعد این کارو نکن تا اینقدر عذابت بدن

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۴ ماهگی
سلام من اومدم با تجربه زایمان سزارین
روز چهارشنبه ساعت ۶ صبح رفتیم بیمارستان اول رفتم زایشگاه ازم nstگرفتن گفتن خیلی انقباض داری درد نداری ک نداشتم بعد بردنم بهم انژیوکت وصل کردن و کلی شرح حال گرفتن و بعد سوند وصل کردن من از سوند خیلی میترسیدم و خودمو سفت میکردم ولی اصلا اونجوری ک‌فکر میکردم نبود ساعت ۸ گفتن آماده ای بریم اتاق عمل رفتم رو‌ولیچر بردنم اتاق عمل یکم محیطش برام ترسناک بود چون اولین بارم بود ولی زیاد استرس نداشتم کلی آدم اونجا بود هرکسی مشغول ی کار بود دکترمم اومد کمک کردن رو تخت نشستم گفتن کمر و گردنت رو خم کن آمپول بی حسی بزنیم من ترسی نداشتم از اون ولی چون دریچه نخاعی من تنگ بود یکم اذیت شدم و چند بار سوزن زد تا تونستن جای درستی پیدا کنه وقتی تزریق تموم شد پام شروع ب داغ کردن کرد درازم کردن و جلوم پرده کشیدن سرم وصل کردن حس میکردم چیزی روی شکمم میکشن گفتم من بی حس نیستم هنوز شکمم رو پاره نکنید گفتن نه نترس هنوز داریم بتادین می‌زنیم بعدش دیگه نفهمیدم کی شکمم رو پاره کردن صدای گریه بچم پیچید و دنیا مال من شد تمیزش کردن آوردن کنار صورتم بوسش کردم بعد بردنش لباس تنش کنن..بعد حس کردم حالت تهوع دارم گفتم بهشون ی آمپول تو سرم زدن اما خوب نشدم و بالا آوردم بعدش باز گفتم سردردم بهم آرامبخش زدن دیگه چیزی نفهمیدم یهو چشامو باز کردم دیدم چنتا مرد می‌خوان بزارنم رو تخت دیگه ببرن ریکاوری تقریبا یک ساعتی تو ریکاوری بودم دوبار اومدم شکمم رو فشار دادن ک چون بی حس بودم زیاد درد نداشت بعدش هم بردن بخش و پسرم رو آوردن برای شیر خوردن ..در کل از انتخابم راضی ام بازم برگردم عقب سزارین انتخابمه الآنم درد ندارم ۸ ساعتی شیاف میزارم تو بیمارستان هم پمپ درد داشتم که اصلا دردی حس نکردم
مامان مهتا مامان مهتا روزهای ابتدایی تولد
بعد۱۳روز بیاین زایمانمو واستون تعریف کنم🥰
ساعت ۵شب دردم شروع شد تا ساعت ۹صبح تحمل کردم ۹رفتم بیمارستان ۴۰هفته و ۴روزم بودم وزن جنین ۴۱۰۰بود رحمم ۲سانت باز بودکه بستریم کردن دکتر اومد معاینم کرد به ماما گفت لگنش خوب نیست وزن جنین خیلی بالاس سربچه هم تو کانال زایمان نیست صددرصد سزارین ولی باید چندساعتی درد طبیعی و بکشه.اینو که شنیدم خیلی ترسیدم بردنم اتاق درد دوساعتی با معاینه های فراوان ۵سانتی رحمم باز شد ولی بعد ۳ساعت بردنم اتاق عمل سزارین شدم بعد عمل خیلی لرز داشتم تا یه ساعتی لرزم ادامه داشت ولی بی حسی که از بدنم رفت هیچ دردی رو خداروشکر احساس نکردم و نداشتم.ولی تنگی نفس داشتم طوری که حس میکردم دنده هام شکسته خیلی درد قفسه سینه و تنگی نفس داشتم اصلا نمیتونستم دراز بکشم با امپول مسکن و شیافت یکم اراوم میشدم اکسیژنم بی فایده بوده تا روزی که مرخص شدم این درد همراهم بود
درکل مامانا سزارین درهرشرایطی بهتراز طبیعیه🥺🥺من الان یکبار هم طبیعی رو تجربه کردم هم سزارین زایمان اولم طبیعی بود.
مامان جواد مامان جواد روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم
بهم لباس بستری دادن همراهم صدا زدن لباسام بهشون دادم
سنوم چک کردن گفتن ک وزن بچت کمه 2کیلو 750 گرم سنو 37 هفته داده بودم خب خلاصه منو بردن داخل زایشگاه ساعت 8 بهم سرم زدن تقویتی با ان سی تی گذاشتن تا ساعت 10 شب بعد ساعت 10 امپول فشار شروع کردن ولی خیلیییی یواش یواش میرف من ساعت 12 شب تقریبا دردام شروع شد در حد کم پریودی بود 1نیم شب سرم قطع کردن گفتن استراحت کن صبح ساعت 6 امپول فشار دوباره وصل کردن نیم ساعت بعد معاینه کردن 2 سانت بودم نیم ساعت بعد ک ب 3 سانت رسیدم کیسه ابم را پاره کردن و دردام شروع شد امپول فشار بیشتر کردن ساعت 7نیم صبح ب 5 سانت رسیدم دردام قابل تحمل بود ساعت 9نیم دردام زیاد شد بدجور وحشتناک فق راه نجات میخاستم پرستارا خیلییییی کمک میکردن بهم پمپ گاز دادن ک یکم بی حس بشم ولی فایده نداشت خیلییی معاینه تحریکی میکردن خیلییی کمک می‌کرد پرستارا واقعا خوب بودن کمک میکردن بعد بهم امپول تو پام زدن ک روند زایمان زود پیش ببره