بیرون ازین گهواره انگار کسی آدمو درک نمیکنه در رابطه بچه داری و خستگی و این حرفا 😔 من ۳۴ سالمه همیشه پر انرژی و خستگی ناپذیر بودم همیشه با سختیا دست و پنجه نرم کردم از خیلیا ک دوروبرمن مثل دوستام و خواهرم کاری تر و فعالتر بودم چه تو شغلم چه کارای دیگه ...
ولی این بچه (ناشکری نمیکنم) امونمو بریده یجوری شیطونه لجبازه که از خود صبح میدوم دنبالش تا اخر شب که خواب داره منو میکشه ولی این داره مقاومت میکنه برای خواب
صبح یدور میبرمش کوچه و خیابون محل میگردونمو بازی عغروبم یا با مامانم اینا بیرون میبرمش یا خانه بازی انقدر دولا دولا دنبالشم که بلایی سر خودش نیاره گوژ پشت شدم شبا از درد کمر و شونم با مسکن میخوابم روزا با قهوه نئشه میکنم خونم همیشه کثیفه لگن پر ظرفه 😔🤮
یکی بمن بگه بچه شیطون درست شدنیه یا تا ابد سرکشو لجباز میمونه ؟ حسرت به دلم موند ۱۰ دقیقه کاری بکارم نداشته باشه با اسباب بازیاش مشغول بشه
همس دنبال سوراخای ناشناختست دستشو بکنه لای اون بزاره لای در چیزای خطرناکه بندازه رو خودش سیم پیدا کنه بجوه گچ دیدار بخوره کف زیمنو بماله سنگ برداره بخوره معاینه کنه نه هم حالیش نیست
یعنی هرکی بغلم میبینه میگه وای چه نازه خوشبحالت فلان ... بغض گلومو میگیره میخوام از خستگیم بگم
ناله هم میکنم عذاب وجدان میگیرم یعنی
موندم فقط یسریا چجوری دوتا دوتا پشت هم میارن من ضعیفم یا اونا سوپر منن؟😖

تصویر
۴۱ پاسخ

عزیزم شما دخترتو برای تخلیه انرژی میبری بیرون برای همین کنجکاویش بیشترم میشه چون فضا و چیز های جدید زیار میبینه. در کابینت ها و یخچال و از این گیره های قفل کودک بزن پارکشو یه مدت جمع کن یا کوچیکتر کن بزار بیشتر تو خونه بچرخه و دست بزنه و کنجکاوی کنه فضای خونه رو پاک سازی کن مثلا مجسمه او دکوری اینارو بردار پایین مبلات رو تشک نرم پهن کن هر کجای دیوار گچ و اینا ریخته یه فکری براش بکن مثلاا اون تیکه رو کاغذ دیواری بچسبون
خلاصه عادتش بده به محیط خونه .چون همین که یه کم بزرگتر بشه دوست داره جاهای دیگه بره و زیاده خواهم میشه و تو خسته تر و کلافه تر
اگر تو خونه بمونه بهتره مثلا تو هفته دو روز مختص بیرون رفتن اینا بکن .
وا از همه مهم تر عزیزم خیلی حساسیت نشون نده بزار خودش تجربه کنه میگی دستشو میزار جای باریک شما الان هر چقدر جلوشو بگیری بیشتر ترغیب میشه بزار تجربه کنه اگرم آسیب دید ، در حد درددفعه بعد میفهمه که نباید دستشو بزار اونجادر واقع تو با این همه مراقب دخترای اجازه نمیدی خیلی از حس هارو تجربه کنه و درک و بفهمتشون مثل ترس دردشک و هیجان و کنجکاوی.اگر تو خونه ام موند زیاد گریه کرد یه کم بتونی جلوی خودتو بگیری وبا یه جیز دیگه سرشو گرم کنی و بفهمه قرار نیست هر روز بره بیرون عادت میکنه بچه ها توواین سن نه رو نمیفهمن،به جای استفاده از نه،یه چیز دیگه پیشنهاد بده بهش مثلا داره گچ میخوره ، بگو بدو بیا برین آب بازی تو حموم واگر یه کم از این حس مراقبت کم کنی و تو خونه بمونین اجازه بدی خودش خودشو سرگرم کنه حتی اوایل با گریه ودیگه روالتون رو برنامه میوفته ، توام این وسطا مثلا میتونی ظرفاتو تیکه تیکه بشوری،یا غذا تو درست کنی یا یه کم بشینی و به پاهات و کرت استراحت بدی

درست میشه گلم میگذره این روزا کاملا درکت میکنم

منم مثل شما همیشه از شیطنت پسرم شکایت داشتم تا اینکه خدا روی سخت ترشم بهم نشون داد و تو دو سالگی پسرم دوباره باردار شدم
از سختی بارداری با یه پسر شیطوووون دو ساله دیگه نیاز نیست بگم الان دخترم ۱۵ ماهشه و حسابی شیطونه دیگه واقعا جونی نمیمونه برام

عزیزم شما ضعیف نیستی بچه به بچه خیلی فرق داره،چالشهای هربچه ،بعضی بچه ها به مراتب کم چالش و آرومن،بعضی بچه ها یکم سرتق و بدقلق و شرایط هم تاثیر گزاره،مثلا اینکه چقدر پدر بچه کمک کنه،عزبزم حس میکنم شما خستگی روحی هم دارید که مضاعف می‌کنه هرچیزی رو

من تایمم فشار روحی روم باشه بنظرم بچم بدقلق ترین بوس
یکم که خودم نرمال باشم حتی بچم بذقلقی هم کنه من به چشمم طبیعی میاد
درکل خداقوت مادری خیلی سخته

درکت میکنم پسر منم همینطوره الان ۵ سالش شده جنس شیطونیاشون عوض میشه
دیگه نمیخواد دولا راست بشی
یادمه اینقدر مینشستم پامیشدم خالم یه روز گفت عجب جونی داری تو دختر 🥲

عزیزم واقعاخستگی مادر چه بایه بچه چه چندتابچه طبیعی ولی کاش یکم به خودت راحت بگیری من سه تاپسردارم یکی ۱۱ساله یکی ۳سالونیم یه ۵ماهه وازلحظه ای که بیدارم میشم کارمیکنم تالحظه ای که بخوابم چون وسواس دارم به خونه
بچه روهرجورباربیاری همون به قول یکی ازدوستان که جواب دادن همین بیرون بردنا همش باهاش حرف بزنی یاخیلی اسباب بازی رنگی جلوچشمش باشه کنجکاوترمیشه

میره پیش دبستانی و مدرسه خوب میشه کامل فقط باید صبور باشی

من یه پسر دایی دارم الان تو ۴ساله .اونم دقیقا همینطور شیطنت داشت بینهایت .مادرش هم بسیلر صبور که هرکی جای اون بود روانی میشد .ولی چون شاغل بود مجبورا بچرو سپرد به مهد .الحمدالله جای خوب فرستاد ،بچه تا ۲سالگی همینطور شیطنت داشت ولی الان بیا و ببین .یعنی آقا شده واسه خودش .شیرین زبون،مودب.
مامانش میگه اصلا بهش بکن نکن نکردم .حالا اون زیادی صبور بود نمیدونم ولی بنظر من روزی ۲،۳ساعتم شده بزارش مهد با بچه ها بازی کردنو یاد بگیره.

عزیزم کاملا نرماله که خسته ای و غر بزنی شاید حتی گریه کنی.من تو اطرافیانم هرچی دیدم بچه های شیطون وقتی بزرگ میشن خیللللی آرومن 😍❤️

وای دختر منم همینجوریه از بقیه بچه های که دیدم خیلی خیلی شیطون تره همش میخواد یکاری بکنه به یچی دست بزنه

هیچکدومش خوب میشه بهت امید بدم من دوتا پشت هم دارم منم مث تو انقد دنیال اینا پرازاسترس ک امروز شب یشه و بلایی سرخودشون نیارن سالم بمونن فقط هلاک بودم کوچکه دوسال و نیمش شد بززگ چهارسال خیلی بهتر شدن

واقعا فقط و فقط موندم تو کار عزیزانی ک با سن خ کمتر از من ۳ تا ۴ تا اورون و خوشحالن🤧🤧🤕

من بچه ام دو ماهشه و کم اوردم دیشب کلی گریه کردم حال روحیم داغونه حس بدی دارم بخودم
از ظهر گریه و جیغ تا ۲ شب
من ی مادر داغونم

جانا سخن از ما میگویی
منکه ناخواسته ام باردارم
با این شکمم همش دولا راست میشم، امونمو گرفته😔

پسر منم خیلی جنب و جوش داره میزارم اب بازی کنه یا خاک بازی قشنگ انرژیش تخلیه میشه

کوچولوهامون رو انشاالله خدا حفظ منه
ولی اکثرا همه بچه ها همینن
من چی بگم اینقدر ک گازم گرفته همه جام کبود🥴😂😂

عزیزم واقعا حق داری، اما بزرگتر بشه خیلی بهتر میشه

عزیزم کاملا درکت میکنم ،منم مثل شما بودم واقعاااا خسته بودم ،اما از ی جایی ب بعد دیذم دیگه نمیشه باید هم ب زندگیم برسم هم بچم ،وگرنه برنامه ریزیم بهم ریزه،صبحا باهاش بازی کن تا خسته بشه کاملا ک ظهر چندساعت کامل بخوابه ک بتونی ب کارات برسی،برای عصر هم زود شام بده و یکمی خودش بازی کنه و اینا تا خسته شه ،بچه کنجکاوه این سن بدترین سنه باید مراقب باشیم راهی نیست

منو توصیف کردی دقیقا منم

ای خواهر حالا واسه تو یدونس.من که دوتا پسر بزرگ هم دارم یکیش کلاس اوله یعنی آتیش پاره.باورکن ولش کنم نیم ساعته همه جارو به آتیش میکشه حالا درساش به کنار دخترمم یه سالشه اینم که زلزله واقعا خیلی بچه ی ناآرومیه.وقتی غذامیزارم بغلم.حالا کارای خونه رسیدگی به پدرشوهر.باید صبرکن دیگه بازم خداروشکر سالم هستن خودمونم تن سالم داریم زندگی همینه فدات شم

مثل ایدینه دیگه
منم جرات بچه دوم ندارم الانم که الانه داره پنج سالش میشه عقل نداره یکم بشینه یه جا هرجا میرم اول میگن پسرتو نیاری بعد دعوا میکنن خسته شدم دیگه.اینا که پشت هم میزان بچه هاشون مثل بره حرف گوش کنه چندتا من دیدم به خدا میگم اینام بچه ان؟؟پس مال من چیه

عزیزم اینایی که میگی مال یه وقیقه پسرمنه
تازه از همه بدتر عادت به بالا رفتن داره
هنش رو مبلا مبحوادبچرخه تازه هنوزم راه نمیره
راه بره چه اعجوبه ای بشه خداداند
گریه میکنه من باید برم رو مبلا یا پارو من میذاده میره یا متکا
غیر ازجاهای بالا و خطرناک
دیگهولش کن خودش بچرخه خونه زمین میخوره بچه دیگه
تابزرگ شه
خونتو امن کن براش تا چیزیش نشه
من که مبلام یه گوشه عین مسجد ازاد کردم خونه رو بچرخه
اسباب بلزبا خطرناک جمع میکنم روش نره بالا
دیگخ ولش؟میکنم
ولی موضوع اینه اون ولم نمیکنه همش چسبیده به من نق نق

پسر من بعد ۳سال خیلی خوب شد دیگه تو این سن مهد هم میزاریش و راحت عزیزم

اونا سوپر منن
من ضعیف ترینم
درست میشه ب دو سال برسن عاقل میشن ولی با شیطونی دارنا
خدا بهت توان بده عزیزم
حق داری بچه داری فوق العاده سخته🥲

چه جای قشنگی عکس گرفتی خونه خودتون هست ؟

تو چقدر منی خداوکیلی

عزیزم همه بچه ها خستگی و شیطونی و...دارن ولی خب بعضی بچه ها انگار خستگیشون بیشتره بازیگوش ترن،سعی کن تو همون خونه مثلا ی اتاقو کلا امن کنی ینی چیزای خطرناکو تاجایی که ممکنه برداری بعد یسری وسایل جدید براش بزاری هرچیم خواست همونجا بریزه بپاشه چیزی نگو .منم خیلی دنبال بچم نمش میترسم یچیزیش بشه طوری که دوربریام میگن ولش کن بچه رو ....ولی خب دسته خودم نیست .بنظرم همین زیاد گرفتنا هم بچه رو لجباز تر میکنه هم مارو داغونتر

بچه های شیطون معمولا بعد پنج سالکی خیلی اروم میشن
این کارا ام که گفتی ب نظرم شیطونی نیس عادیه خب بچس میخاد بدونه هرچیزی چیه چه شکلیه چه طعمیه برای چیه

عزیزم اب و غدا و شیر خوب میخوره؟یا تو این مورد هم دنبالشی

عزیزم رفته رفته شلوغ کاریاشون بدترم میشه خداروشکر کنجکاوان دیگه منی ک دوباره باردارم اونقدر دنبال پسرم بدوبدومیکنم ازدیروزه هردوتاپام دیگه فلج شده رسما بزورراه میرم شمافقط باید حوصله کنی روزی ی لیوان حتما قهوه یا دمنوش استخودوس برای ارامشت بخور

طبیعیه عزیزم حق داری
همسر کمکت نمیکنه،اگر کمک کنن خیلی بهتر میشه همه چی
بچه داری سخته واقعا
افسردگی بعد زایمان نگرفتین

خدا بدادت برسه عزیزم
دختر منم شب تا صبح نخوابیده
دیروزم خیلی بیقرار بود الان دیدم سرما خورده
صبح اشکم دراومده از خستگی و بیخوابی
باباش میگه چرا همچین میکنی
واقعا کسی درک نمیکنه

عزیزم من درکت میکنم منم الان تو شرایط شما هستم باورکن گاهی میشینم گریه میکنم انگارهیچکی آدمو درک نمیکنه تنهایی منکه این حسو دارم خیلی وقتا

عزیزم دحتر تو. هم مثل دختر من به بیرون رفتن عادت. کرده خونه که میمونن حوصلشون سر میره کارای عجیب میکنن...درکت میکنم عزیزم منم همیشه فکر میکنم چجوری دوتا میارن،،بعضیا بعد دوسال خوب میشن ایشالا دخترای ما هم همینجوری باشن😐

نگران نباش همه همینن ، تو این سن انگار ترمز ندارن فقط میخوان برن همه چیز و دست بزنن و تو دهنشون بزارن ی ذره بزرگ تر بشن بهتر میشن تو این سن با این کارها ب شناخت میرسن . دختر منم همینه . ایشالا که بزرگ میشن عاقل میشن

دختر منم شلوغه نترس همه بچه ها اینطورین یجا بند نمیشه باید دنباشم بدوم میره کنار میز تلویزیون دکوری اوپن میشنه بعد مهد خوب میشه

بنظرم زیادی وسواسی خب رهاش کن بازی کنه

خداقوت گلم،بخدا بچه هاشیطونن.
دخترمنم رنگ دیوارا رو میکنه و میخورد،الان دیگه فقط میکنه

سعی کن خونه سرگرمش کنی
بیرون بیشتر خودت خسته میشی
حداقل خونه بمونه تو هم میتونی به کارات برسی
پسر منم خیلی شیطونه با بدبختی سرگرمش میکنم

سوپر من هم هستم دوتا به فاصله ۲ سال دارم🤣

یدونه این مدلی داشتم وحشتناک از پیش دبستانی به این ور اوکی شده😅

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
حالا که فهمیدیم بازی مهمه چطور با بچه ها بازی کنیم ؟و چه اسباب بازی هایی برای بچه هامون بخریم؟
ما دو نوع اسباب بازی داریم
یکی که از بیرون می‌خریم یکی هم اسبابه بازی هستش مثل قابلمه ملاقه دکمه و..که برای بچه ها جذاب‌تره
چه اسباب بازی برای بچه ها انتخاب کنیم؟
اول از بازی آسون شروع میکنیم بعد میریم سراغ بازی سخت‌تر
اسباب بازی که میخوایم انتخاب کنیم براساس سطح توانمندی بچمون انتخاب کنیم
اگر برای شروع بازی مشکل داریم چیکار کنیم؟
مثلا دست و دلمون به بازی نمیره یا کودک همکاری نمیکنه
مشکلات درباره شروع بازی هم به کودک مربوط میشه هم به والد
یه سری بچه ها زود یه بازی رو رها میکنن باید مشکل رو بررسی کنیم از دعوا کردن افسردگی اضطراب ذهنش رو جمع نمیکنه
در یاد گرفتن ضعیفه علتش خیلی مهمه
خیلی مهمه کودک متناسب با سنش با شما بازی کنه و این در مورد بچه هایی هست که یه بازی رو شروع میکنن و هی میرن سراغ انواع بازی های دیگه و اصلا تو هیچ بازی نمیمونن باید به مشاور مراجعه کرد که علت رو بررسی کنه
و یکی ازین مشکلات مربوط به والد
که تو بچگیش اصلا باهاش بازی نشده و ما باید با خودمون تمرین کنیم
ما یک کودکیم و وارد دنیای کودکانه بشیم
و سعی کنید طوری بازی کنید که خودتون هم لذت ببرید