۶ پاسخ

پسرمو عروسی خواهرم بردم سه ماهش شد همون شب
از تالار که اومدیم بیرون موقع عروس کشون طغیان کرد
جیغ میزد فقط

من دخترم بعد دو ماه بردمش بیرون از سر و صدای خیابون دائم گریه میکرد ترسیده بود

۴۵ روزگی پسرم عروسی خواهرم بود. نمیتونستم نَرَم و نمیتونستم پیش کسی بزارم. انگار نه انگار عروسی خواهرم بود. خودمو برای اینکه تو سالن نمونم و برم تو محوطه یا اتاق عقد ک کسی نیست آماده کرده بودم. اما خدا رو شکر پسرم ساکت بود. سعی کردم از باندها دور نگهش دارم ک خیلی سرو صدا نباشه. مراسمای اصلی رو بودم.‌بچه رو داده بودم ب یکی از فامیلامون. بقیه ی مراسمو بچه رو بغل کردم بردم تو یکی از اتاقای تالار. درو بستم. صدا کم می اومد. آخر شبم ک مراسم قاطی شد، جلوی در‌خونه ی عروس و داماد، بازم بچه رو نبردم و رفتم خونه. با اینکه عروسی خواهرم بود🥲

چشم شور هم تاثیر داره

موافقم بچه میترسه یهو بااون همه سروصدا براش غریبس،حس امنیتشو از دست میده بخاطر همین آروم نمیگیره تامیتونی بغلش بگیر

هر بچه ای فرق میکنه
دختر من ۳ ماهش بود بردمش عروسی خیلی خوب بود براش جالب بود نور افشانی و این چیزا
بعدم راحت خوابید

سوال های مرتبط