مامانا شما تو شرایط من چیکار میکنین؟؟
دخترم ۲ سری اسباب بازی داره یکی خراب شدنی و کثیف شدنی و بشقاب فانتزی شکستنی هستن که تو کمد گذاشتم درشم چسب زدم تا حالا هم دستش ندادم
یه سری هم مثل پارک و آجر و پازلای مختلف و کتاب و هوشچین و چند جور خاله بازی اینا دم دست گذاشتم
حالا هرکی میاد خونمون بچش میره سر کمد اگه سنش بالای ۱۲ اینا باسه دستش میرسه خودش کمد رو باز میکنه وسیله برمیداره کمتر باشه مامانش همش میگه برو از خاله اجازه بگیر بعد باز کنم آدمو تو رودربایستی میزارن
خیلی ندیده بازیه که اجازه ندم و بگم اینارو یادگاری نگه داشتم؟
اگه بچه فامیلم خراب نکنه قطعا دختر خودم فاتحه شونو میخونه
به هرکی هم میگم من اینارو فعلا به دخترم نمیدم لطفا باز نکنین ببینه میخواد میگه آره بچه رو عقده ای میکنی و فلان
من کلی تاب و سرسره و استخر خریده قراره با دوتا عروسک که اصلا نمیگه میخوام عقده ای بشه آخه
تابشم بچه ها عید شکوندن

۶ پاسخ

ببین وسایل دختر منم این طوریه ولی از اول هر کی رفت سر کمدش گفتم باز نمیکنم یا نمیشه باز کنم
اگه قفل داره قفل کن کلیدشو بردار بگو کلید جلوی دستم نیست

نمیدونم چرا مادراشون رو تربیتشون کار نمیکنن پسر من ۲ سالشه شیرینی میخواد برداره میگم مامان ی دونه آجیل دو تا بیشتر نمیخوره میوه نخواد پوست نمیگیرم ولی وقتی میان خونه ادم خونه انگاری میپکونند

ای بابا امان از این خانواده های فضول عزیزم یا جمع کن اسباب بازی ها رو یا درو ببند اگر نمیشه دروببندی جمعشون کن من که خواهرشوهرام رفته بودن کمد پسرمو چیده بودن خودشون تمام بهم زده بودن اسباب بازی که خودشون خریده بودن گذاشته بودن تو کمد اونایی که ماخریده بودیم رو برداشته بودن گذاشته بودن تو کشو منم ناراحت شدم اونا که رفتن دوباره به سلیقه خودم چیدم از اون به بعدم در اتاق رو بستم گفتم یونا بهم میریزه وقتی مهمون میاد دیگه بچه‌ای خواهرشوهرام و برادرشوهرامم نمیرن آخه منم میرم خونشون اجازه نمیدم پسرم بره اتاقشون

من هر وقت بچه دیگه میخاید بیاد خونمون یسری اسباب بازی ک خراب نمیشه میذارم تو کمد بقیش برمیدارم میذارم یجا دیگه ن خانوادشون ناراحت بشه ن خود بچها و اینکه نمیخام یادگاری باشه میخام وقتی عقلرس تر شد بهش بدم البته چند بار با مراقبت ب خود دخترم دادم

عزیزم بذار تو کارتون بذار بالای کمد یا انباری اونام بیان در کمدو باز کنن. چیزی نباشه کاریم نمیتونن بکنن

عزیزم بزار یه جای دیگه گلم وقتی کسی میاد از جلوی چشم اون برداره منم خیلی بدم میاد اینجوری مگه چی حال میخایم دو تا چیزی بزاریم یادگاری

سوال های مرتبط

مامان نیل مامان نیل ۲ سالگی
تاپیک مامانایی که از خودشون راضی هستن رو دیدم افسردگی گرفتم😂🥲
من کل وقتم برای دخترمه ولی واقعا راضی نیستم از خودم دخترمم از من راضی نیست😁
مثلا میبرمش پارک بازی میکنم و کلی بیرون وقت میگذرونیم بعد برگشتنی چنان با جیغ و داد و قشقرق برش میگردونم که کلا حس خوبی برام نمیمونه
داروهاشو از اول نمیخورد و بعدش انقدر گریه میکرد و تف میکرد که پشیمون میشدم حتی مریض شدنی من نمیتونم بهش شربت بدم هرجورشم امتحان کردم الان فقط زینکشو میخوره اونم تو لیوان با رشوه و جایزه
علاقه خاصی به تمیز کردن خونه و غذا پختن اینا دارم ولی اجازه نمیده همش غر میزنه و گریه میکنه یا میره سراغ کاری که میدونه ناراحت میشم مثلا کمدو خالی میکنه زمین
وقتایی که هفته ای یکی دو ساعت با باباش بره بیرون میتونم به خونه برسم و تا میاد یکم استراحت کنم ولی اکثر وقتا بیحوصله و عصبی ام
کلی اسباب بازی و کتاب خریدم تا باهاش وقت بگذرونم و تا جایی که علاقه نشون بده بازی میکنم ولی حوصلش سر بره به بازی راضی نشه یسره میگه بریم بیرون و میرم تو گوشی خودمو مشغول میکنم و تنها تفریحم همین شده
مامان حلما مامان حلما ۲ سالگی
سلام مامانا
مدتیه دخترم شدیداااا پرخاشگر شده دائم در حال زدن همه است
فحش هم میده! بی ادب بیشور
من خییییلی از این مسئله ناراحتم و خجالت میکشم خصوصا اینکه فحش میده
جلوی خانواده همسرم احساس بدی بهم دست میده
دست خودم نیست هر وقت تا حد مرگ از دستش عصبی میشم بهش میگم بی ادب
اینم یاد گرفته
چیکار کنم یادش بره؟ اصلا نمیدونم چرا میزنه!
شدیداااا لجباز هم شده بااااید همه ی کار ها رو خودش بکنه اگه ما انجام بدیم مجبورمون میکنه مثلا وسیله رو بذاریم سرجاش که خودش برداره یا مثلا جورابشو دربیارم باید جورابشو دوباره بپوشیم تا خودش دربیاره تو همه چی دخالت میکنه و بهونه میگیره
مثلا چراغ و خاموش نکن در و نبند آب نخور لباس نپوش
از در خونه هم که با زور و گریه میاد بالا میگه تو نبااااید بیای بالا من تنها برم خودم درو ببندم خودم کلید بندازم یه بالا اومدن ۲ دقیقه ای ۲۰ دقیقه زمان میبره آخرشم با جیغ و داد گریه اش تموم میشه
اعصابم نمیکشه یه سری رفتاراش شده روتین زندگیش
بچه های شما هم اینجورین؟
شما چیکار میکنید؟ همیشه کنار میاید؟ اعصابتون میکشه؟
مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده