یعنی بعد ۴ ساعت به حدی اعصابم خورده
دخترم عاشق بچه هاست یعنی هر بچه ای رو ببینه بوس میکنه ناز میکنه
امروز رفتم پارک دخترم رفت بالای سرسره سوار شه یه بچه سه ساله جلوی سرسره نشسته بود هر چی گفتم عزیزم جیگرم بیا پایین به من می‌گفت نمیخوام پدر ومادرش هم دقیقان بغل دست من وایستاده بودن یهو بلند شد یکدفعه یه مشت کوبید تو پیشونی دخترم من یه لحظه هیچی نگفتم گفتم الان بابا مامانش میگن نکن دیدم بعد مشت دستش وبلند کرده یه سیلی این سمت صورت دخترم یکی اون ور یعنی اون صحنه به حدی عصبی شدم نه به خاطر بچه از اینکه پدرومادر دارین میبینین اون حالیش نمیشه شما که حالیتون میشه دخترم کلان گرخیده بود فقط نگاش میکرد یکدفعه داد زدم گفتم نکن دید تا سرش داد زدم برمیگرده به مامانش میگه مامان نی نی سرم داد زد گاوه مامانش گاوه نی نی هم گاوه
مادر پدر ه عین خیالشون هم نبود رفتم بچه مو گرفتم بردم خانه بازی آوردم خونه
آخه به این جور پدر مادرها آخه چرا انقدر بی فرهنگ هستن درسته بچه حالیش نیست نمیفهمه اما تو داری این صحنه رو با چشمت میبینی که بچه ات داره یکی رو میزنه یعنی واقعان کلمه یه نکن از دهنشون در نمیاد باز اینجور موقع ها پدر مادر نباشن خوب میگیم نبودن ندیدن بچه رو کنترل کنن بچه هم حالیش نمیشه عیب نداره اما باشن و شاهد موضوع باشت هیچی نگن خیلی درده
من خودم تا به امروز یه انگشت به دخترم نزدم پیشونیش رو چنان مشتی زد هنوز قرمزه

۱۳ پاسخ

خاک تو سر این مدل پدر و مادر بی فرهنگ و به دور از حس انسانیت
وحشی بازی رو ترویج میدن

وای اعصابم خورد شد

پسر منم دست بزن داره و بچه هارو میزنه درسته دست من نیست این کارش ولی هرجا میرم چارچشمی حواسم بهشه یوقت کسیو نزنه
و واقعا هم از کارش خجالت میکشم و سعی میکنم زیاد جایی نبرمش

باید پدرمادرشو جر میدادی وبچه رو ادب میکردی چطوری بچه رو زده وتو فقط بچه خودتو دور کردی.
خاک توسر پدرمادرش کنم با این تربیت کردنش

حالا من بودم چنان داد میزدم پدر مادرشو می‌خوردم
عروسی بودیم یه دختر ۴ ساله پسرمو زد دو دفعه گفتم عزیزم نکن نزن مامانش هی نگاه میکرد می‌خندید . دفعه سوم با دوتا دستش یکی زد سینه ی پسرم یکی پشتش .جوری داد زدم سرش وحشیییییی رنگش پرید به مادر بزرگ و مادرش گفتم این وحشیو میگیرین یا بزنمش خودم ؟ گفتم جلوشو نگیرین هرچی زده چند برابر میزنمشا
آخه دختره بدجور رودار و بی تربیت بود یعنی کل فامیل میگفتن دستش عادت داره همه رو میزنه گفتم بچه ی من همه نیست

باید به پدر مادر ش میگفتی بچتون چقدر وحشی هست همون اول یک داد سر بچه شون میزدی چشم قره میرفتی

چقدر بیخیال هستن بعضی والدین
باید یه چیزی به پدر مادرش میگفتی
اصلا بعضیا شعور و فرهنگ پارک اومدن ندارن مادره اندازه خرس هیکل داره نشسته رو تاب بچه ها 😐😐😐

من نمیتونم تحمل کنم
الان تاپیکتو خوندم باور کن تپش قلب گرفتم...
یعنی اگه من بودم اون لحظه جای تو
خودم وارد عمل میشدم و یه سیلی میزدم گوش اون بچه...میدونم درست نیست ها ولی اصن نمیتونم کنترل کنم خودمو

باید همون لحظه سر بچه داد میزدی
وای باید مامانشو گرفت جز داد

من یدفعه ارین تو پارک یه بچه رو اروم هل داد سریع رفتم باهاش صحبت کردم ک کار بدی کرده بعدشم رفتیم باهام کلی نازش کرد
از مامانشم عذر خواهی کردم
واقعا بعضی مامانا شعوز و فرهنگ ندارن
من خودم متاسغانه ب پستم خورده
اما برخورد کردم

نه پسر خواهرشوهرم سنگ بزرگیرو برداشت زد کل صورت دخترم ۲سالشه دخترم مادرش یه اوفف نگفت
بعد شوهرمن بچش شلوغ میکرد گفت بشین دایی جان خواهرشوهرم کفت اگه به بچه من چیزی بگی عوضشو ازدخترت درمیاریما


منم شدم یه وحشی توهم میگرفتی دختررو میزیدی

اخخخخخ آخ منم تجربه کردم اما بدتر بچم و از سرسره ها داد پایین ببین قلبم انگار وایساد گفتم دورتر جون تموم شد مادرشم بیخیال پسرم به شدت ترسید من بودم معذرت خواهی میکردم بچرو ناز میدادم

حالا فکر کن در. اینده بچه هامون با این بچه ها میرن مدرسه و دانشگاه و محیط کار و غیره

یعنی دلم میخواست همونجا اون پدر مادر رو بگیرم زیر مشت ولگد مثل س گ
بزنمشون از بی خیال وبی آر بودنشون
ولی حیف که اگه این کار رو میکردم هیچ فرقی با خودشون نداشتم فقط بچه مو گرفتم گفتم آدم نباید انقدر بی شخصیت باشه
. یعنی تو کل عمرم این جور پدر مادر بی خیال ندیدم اثلان تصور هم نمیکردم
اما چه فایده

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
غروب پسرم رو بردم‌بیرون این موضوع واس یه بار دوبار نیست برنامه هر سری. بیرون رفتن پسرم بالغ بر۵۰تا توپ داره هر بارم برم بیرون یه توپ میبرم ولی دست هر کسی توپ ببینه همونو میخاد به حدی پایکوبی میکنه که من برم رو بزنم توپ اونا رو بگیرم در صورتیکه توپ خودش تو کالسکه هست یه ماشین جیپ سبز داره دقیقا عین همونو یعنی من تعجب کردم فک کردم مال خودشه یه بچه به اون ماشین یه بند بسته بود و می‌کشید بعد قرض گرفتن توپ اونو دید خابید کف زمین در صورتی‌که‌ من همون کارو تو خونه میکنم مثلا بند میبندم به ماشینش میکشه وبازی میکنه خابید و شروع کرد به گریه و منو می‌کشید که اینو میخام کلافه اونم قرض گرفتیم اون بچه هم همش غر میزد ماشینشو میخاد دیگ با کلی وعده وعید گرفتیم یه بچه دیگه دید ماشین مجیک داشت بعد اونو خواست باورتون نمیشه اونم گرفتیم کمی هم اونو سوار شد یه خانمه اونجا بود گفت من دوتا بچه بزرگ کردم اصلا اینطور نبود خلاصه بگذریم با آک اومدم خونه الان کف خونه پر ماشین هست سمتشون نمیره واقعا دارم دیونه میشم از بیرون. رفتم میترسم چرا مادرای دیگه بچه هاشون رو میبرن بیرون اصلا به مادراشون کار ندارن فقط میرن بازی اونا هم میشینن
مامان دلسا و دخترم 🥰 مامان دلسا و دخترم 🥰 هفته بیستم بارداری
امشب دلسا را برده بودم پارک
یه دختر بچه تقریبا ۵ ۶ ساله نشسته بود رو نیمکت داشت گوشی بازی میکرد پیش خودم گفتم چی میشه که یه بچه به گوشی بیشتر علاقه داره تا پارک و بازی
اولش دقت نکردم که مامانش یا باباش کجان بعدشم نفهمیدم کجا بودن که گوشی را داده بودن دست بچه خودشون رفته بودن
یه لحظه رفتم دنبال دلسا وقتی برگشتم دیدم مامان باباش کنارشن و بچه داره گریه میکنه فکر کنم چون گوشی را ازش گرفته بودن خلاصه سکم بعد دختره اروم شد رفت یکم سرسره بازی کرد
بعد با مامانش رفت یه بستنی خرید مامانه اومد نشست رو نیمکت و سرش و کرد تو گوشی و کلا تو دنیای خودش بود
دختره بستنیشو باز کرد ازین پیچ پیچی رنگیا بود گفت عه مامان ازین بستنیاست مامانه حتی سرشو بلند نکرد ببینه بچه چی میگه
دختره هم رفت پیشه یه بچه دیگه بستنیشو نشون داد و یکم بازی کرد

خلاصه ته حرفم اینه کاش برای ساکت کردن بچه هامون گوشی دستشون ندیم،کاش وقتی بچه با ذوق میاد چیزی را نشونمون میده ما هم باهاش همونجور ذوق کنیم،کاش وقتی روحمون مریضه بچه دار نشیم
امشب واقعا دلم گرفت برای اون بچه
و از خدا خواستم بهم توان بده که بتونم برای بچه هام وقت بزارم چ درست تربیتشون کنم🥲
مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
خواهشا کسی نیاد اینجا نصیحت بنویسه راجع به چیزی که میخام بگم امشب پسرم رو برده بودیم پارک یه پارک تو یه منطقه ی بالا شهر همه بچه ها تو قیمت وسایل بازی خوشتیپ بودن و تمییز و مرتب پسر من افتاده بود دنبال بدتیپ ترین بچه ی دنیا والبته شلخته ترین و نچسب ترین که یعنی واقعا خواستنی نبود من اصلا به ایناش کار ندارم خیلی چرک بود و کفش نداشت جورابم نداشت فقط این یه دونه بچه تو پارک اینطوری بودپسر من ثانیه ای ولش نمی‌کرد مدام دنبالش میرفت هر کاری اون میکرد اینم میکرد با همون پاهای برهنه مثلا دویید رفت تو دشویی پارک که شوهرم بدو بدو رفت پسرم رو گرفت ما جفتمون خیلی مایه شدیم ولی من چیزی نگفتم بغلش کردیم رفتیم نگم چه اشکایی می‌ریخت واس اون بچه چون مطمئنم پارک نمیخاست اصلا بازی نکرد فقط چسبیده بود به اون رفتیم یه پارک دیگه که از دلش دراد مطمئنم باورتون نمیشه اینجا هم رفت نچسب ترین و نخواستنی ترین و کثیف ترین بچه رو انتخاب کرد ما شُکه شدیم شوهرم خیلی خیلی ناراحت شد گفت لابد بزرگم شه میخاد بره دنبال آدمای به درد نخور این بچه هایی که میگم دقیقا اونایی بودن که پدرومادراشون تو پارک ولشون کرده بودن واصلا نمیدونستن کجا هستن من بارها از پسرم وقتی میبرمش بیرون این حرکت رو دیدم ولی به شوهرم نگفتم ولی واقعا فکرم رو مشغول کرده چرا باید بره دنبال بچه های کثیف اونایی که کسی کاری باهاشون نداره شلخته هستن و......
مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
دخترم از ۹ -۱۰ ماهگی به بعد یهو اروم شد قبلش یکسره جیغ میزد شبانه روز ولی وقتی راه افتاد دیگه سرگرم شد و کمتر جیغوداد کرد تا همین یک ماه پیش که دوسالگی رو لمس کرد🥴
یعنی این بچه شب میخوابه صبح با یه شخصیت جدید بیدار میشه خیییلی برام عجیبه البته به علاوه کلی جیغ و لجبازی بی دلیل 🫠
قبلا فقط عروسکاشو بوس و ناز میکرد حالا هر روز که بیدار میشه یه چالش باهاشون داره یه روز دعواشون میکنه یه روز به من میگه از زبون فلان عروسک منو دعوا کن تا جوابتو بدم🤣 یه روز بپر بپر میکنه روش یه روز چشم یکیشونو میکنه ….
خلاصه که هر روز یه رفتار عجیب جدید داریم و من هر روز به این فکر میکنم اینایی که دوتا بچه این سنی دارن چیکار میکنن؟ 🤣 دخترمن تو تخیلاتش اون بچه رو نابود میکنه روزی صدبار حتی من گاهی عصبی و حرصی میشم که چرا عروسکتو اینقدر میزنی یا دعواش میکنی🤣
اون روز تلویزیون دوتا بچه کوچیک نشون میداد بهش گفتم نیکا توهم دوست داری نی نی داشته باشیم گفت اره خیلی دوست دارم میخوام بندازمش تو لباسشویی بعدم بذارمش رو رخت اویز بعدم بیارم از رو مبل پرتش کنم🙄😁
این روحیه از یه بچه اروم برام شوکه برانگیزه حالا فکرشو بکن بعضیا بچه اولشونم شیطونه دومی بدنیا میاد فقط میگم خدا بدادتون برسه
من با یدونه رد دادم🥴
شخصیت بچه های شمام هر روز تغییر میکنه ؟ حرفا و کارای عجیب میکنن غیر از لجبازیشون؟