۶ پاسخ

اروم دستشو بگیر نزدیک اتو ببر خودش حس میکنه داغیشو دیگ دست نمیزنه بهش بگو داغه الان پسر من یاد گرفته به بخاری و اتو دست نمیزنه میگه داغه
خوشحال میشم تاپیکای منو ببینی

خب کنجکاوه چرا اتو رو نشونش میدی نمیشه بگی دست نزن گوش کنه

وای موقع ک با پسرم با ارام حرف میزنم جیغ میزنه نمیزنم ارام هست

خب نمیفهمه که جلوش اتو نکن وقتی خابه اتو کن

وقتی لج میکنه فقط باید با یه چیز دیگسرشو گرم کنی

میگیم بزرگتر میشن بهتر میشن ولی انگار نه انگار

سوال های مرتبط

مامان هانا کوچولو مامان هانا کوچولو ۲ سالگی
یعنی بعد ۴ ساعت به حدی اعصابم خورده
دخترم عاشق بچه هاست یعنی هر بچه ای رو ببینه بوس میکنه ناز میکنه
امروز رفتم پارک دخترم رفت بالای سرسره سوار شه یه بچه سه ساله جلوی سرسره نشسته بود هر چی گفتم عزیزم جیگرم بیا پایین به من می‌گفت نمیخوام پدر ومادرش هم دقیقان بغل دست من وایستاده بودن یهو بلند شد یکدفعه یه مشت کوبید تو پیشونی دخترم من یه لحظه هیچی نگفتم گفتم الان بابا مامانش میگن نکن دیدم بعد مشت دستش وبلند کرده یه سیلی این سمت صورت دخترم یکی اون ور یعنی اون صحنه به حدی عصبی شدم نه به خاطر بچه از اینکه پدرومادر دارین میبینین اون حالیش نمیشه شما که حالیتون میشه دخترم کلان گرخیده بود فقط نگاش میکرد یکدفعه داد زدم گفتم نکن دید تا سرش داد زدم برمیگرده به مامانش میگه مامان نی نی سرم داد زد گاوه مامانش گاوه نی نی هم گاوه
مادر پدر ه عین خیالشون هم نبود رفتم بچه مو گرفتم بردم خانه بازی آوردم خونه
آخه به این جور پدر مادرها آخه چرا انقدر بی فرهنگ هستن درسته بچه حالیش نیست نمیفهمه اما تو داری این صحنه رو با چشمت میبینی که بچه ات داره یکی رو میزنه یعنی واقعان کلمه یه نکن از دهنشون در نمیاد باز اینجور موقع ها پدر مادر نباشن خوب میگیم نبودن ندیدن بچه رو کنترل کنن بچه هم حالیش نمیشه عیب نداره اما باشن و شاهد موضوع باشت هیچی نگن خیلی درده
من خودم تا به امروز یه انگشت به دخترم نزدم پیشونیش رو چنان مشتی زد هنوز قرمزه
مامان مهرسام مامان مهرسام ۲ سالگی
این تاپیک حاوی مقدار زیادی غر میباشد، پیشاپیش عذرمیخوام
خدایی ماها که بچه کوچیک داریم باید خونمون ویلایی باشه، واقعا به درد آپارتمانی نمیخوریم
مهرسام به شدت بچه گریه کنیه، یعنی از زمانی که بیدار میشه سر چرت و پرت داره گریه میکنه تا بخوابه، تایم خوابشم کوتاهه
همسایه پایینی ما از روزی که بچم به دنیا اومده هر چند وقت درمیون داره اس ام اس میده، یه بار میگه شب صدای ننوی بچت میاد خونه ما بچتو تو ننو نذار، مهرسام راه افتاد،میگفت به بچت بگو آروم تر راه بره صدای پاش میاد پایین، یه بار ما خواب بودیم اس ام اس داد آخه اینموقع صبح وقت تمیزکاریه که شما سرو صدا راه انداختین؟ درصورتی که اصلا ما نبودیم،بهم میگه صبح تا ساعت ۹آروم باشین ما خوابیم، عصر از ۲تا ۴ آروم باشین وقت استراحته
بابا مسلمون مگه من دوست دارم بچم سرو صدا کنه که بهم اینجوری میگی؟ بچه مگه حالیشه که الان چه موقعست آروم تر بازی کنه یا نه، مهرسام مام هر روز ساعت ۷صبح بیداره،امروز دیگه مهرسام منو به جنون کشوند سرش یه داد زدم، عصر داشت بازی میکرد بهمون پیام داده سر و صداتون خیلی زیاده
بابا من بابت بچه داری به اندازه کافی تحت فشار هستم، کاش یکم درک کنن با کوچکترین صدا پیام ندن منو استرسی نکن، اونم حق داره دوست داره آرامش داشته باشه ولی منم نمیتونم یکسره بگم نکن نکن نکن
کاش یه خونه ویلایی داشتم نه من تحت فشار بودم نه کس دیگه ای
به خدا ما قبل بچه اینقدر بی سر و صدا بودیم اینا انتظار دارن بچه هم به دنیا اومده روال همون باشه، مهرسام کولیکی بود شب تا صبح داشت گریه میکرد منم باهاش راه میرفتم، اونموقع هم یکسره اس میداد چرا بچه گریه میکنه ساکتش کنین
پوووف آخرش من از دست مهرسام و این همسایه پایینی دیوانه میشم🤦🏻‍♀️