۴ پاسخ

بچه ی من برعکسه فقط بیرون خونه باشه حالا هرجا باشه این داستانارو تو خونه باهاش دارم .ددریه خیلی

من بخاطر همین بیقراری های پسرم و بخاطراینکه دعواش نکنم و اذیت نشه و اذیت نشیم خیییییییییلی مهمونیام کم شده مگه جایی ک خیلی راحت باشم برم

درکت میکنم پسرمنم همینه.ولی من شوهرم به هیچ عموان ترک نمیکنه مهمونیو اونم قبل شام چون بدمیدونه وما کلا اینکاروکنیم میشه داستان ودعوا.میگن عرضه نداشته بچه نگه اورده چکار و...چرا با بچه اونجوری برخوردمیکنه وهمه میشن معلم شوهرمم هییییی میگه بچه روبگیر چه. غلطی کردم باشما ادمدم مهمونی ومادر نیستی و...تازه بخوام قبل شام واول مهمانی ترک کنم صاحبخونه ناراحت میشه وگلایه و انگار یه نوع بی احترامیه اینجا خیلی بد میوونن همشونم همینن و اتفاقا گنترل خوبی رو بچه هاشون دارن ولی تنها خوبیش اینه همشون کمک میکنن توی بچه داری سرگرم میکنن که چندساعت دورهم باشیم‌ اگه بخوای بری میگن فلانی چقدر دم داره قهر کرد رفت بخاطر بچه وتا الی اخر....درددلم زیاده

کاش وقتی می‌بینید داره اذیت میکنه و شما اعصاب ندارید مهمونی رو ترک کنید
من هرموقع
هر جا
چه برا شام
چ برا مهمونی اگه یک درصد ببینم بچم غر میزنه و اذیت میکنه یا اذیت میشه برمیگردیم خونه
تو مهمونی دیگه هیچوقت بچرو اذیت نکن

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم