بچه ها من با خانواده شوهر اینا دعوا کرده بودم الان ۱سال هست رفت اماد ندارم فقط با یکی از خالش اونم عید اومد خونمون همون خالش الان یکشنبه پسرش سرباز میره دعوت کرده شام منم میگم نمیرم چون با اون یکی خالش هاش و مامان بزرگش حرف نمیزنم الان استرس دارم اخه چیکار کتم برم یانه خیلی تو فکرم نمیخوام استرس داشته باشم چون برا بچم بده داا

روز بعدش برو خونشون با پاکت شیرینی بگو ببخشید کاری پیش اومده امروز اومدم

نرو

شما که الان مورد موجه داری عصر یکشنبه زنگ بزن بگو ببخشید انقباض دارم دلم درد می‌کنه نمیام

نرو ، الویت خودت و فندوق داخل شکمته ی روز دیگه برو

بگو پا به ماهی انشاالله بعد زایمان بگو میرسم خدمتتون

واقعا حق داری استرس بگیری من میدونم چی میگی اما اگرم واقعا خواستی کدورت کینه بزاری کنار آشتی کنی سعی کن کاملا سرسنگین رفتار کن فقط بخاطر بچه تو شکمت گذشت کن شوهرت ببخش بزرگی کن عزیزم

منم یکسال تمام کلا با خانواده شوهرم قهر بودم قطع ارتباط بعد یکسال خود مادر شوهرم پاشد اومد خونمون من اصلا دلم نمیخواست آشتی کنم اما به اصرار شوهرم قبول کردم اجازه دادم اومدن عزیزم اما کلا سرسنگینم خودشون متوجه رفتارای من شدن

نرو بابا حوصله داری ببینیشون

جایی که حالت خوب نیست نرو
زنگ بزن عذرخواهی کن بهونه‌ت هم بذار سنگینی بارداری

عذرخواهی کن بگو نمیام

زنگ بزن اون خاله عذر خواهی کن و نرو

اون خالش دعوت کرده با اون خالش خوبی مراسم اونه برو ب بقیه کاری نداشته باش