۹ پاسخ

هیچ روانشناسی نمیگه بچتو بی تربیت بزرگ کن بره خونه مردم سر بکنه اتاق خصوصیش قطعا مادرش از اون مادرهاست کل وقتش سرش تو گوشیه و برا تربیت بچش وقتی نمیزاره

مامان نیکان اگ میشه... میشه راهنمایی کنی چطوری ازپوشک گرفتین؟

من میگم دست نزنید اتاق خصوصی ما رو نرید.... واقعا کارش اشتباه بوده

وقت پدرمادر خودشون اینجوری باشن ازبچه چه توقعی
من اون شب مهمون مون بچه اش خیلی شیطون بود اون اسباب بازیایی ک خراب شدنی بود گذاشتم طبقه بالا کمدکه دستش نرسه مامانش اومده بهش داده

بچه های من خونه خودمون می‌گردن تو وسایلا ۱ما تو خونه کسی دیگه اجازه ندارن نمی‌گردند ولی وقتی بچه ها میان خونمون اینا ک دست میزنن اوناهم فضولی میکنن

من بچه ی خواهرشوهرم همینه
حتی ببخشید این بچه ی ۷ ساله آنقدر بی تربیت به لباس زیرا و همه چی دست میزنه
منم درو قفل کردم همیشه قفل میکنم عادی شده
یه سری مادرشوهرم گفت گفتم امیرعلی کلا بچه ای که متوجه وسیله ی خصوصی نیست بیاره وسط پذیرایی بین مردا چه کنم گفت حق داری خوب میکنی😁
اتاق بچه ها رم پسرم خودش قفل میکنه برای بچه ای که خوشش نیاد. منم هیچ وقت زورش نمیکنم اتاق خودشه

وای منم اینجور مواقع لال میشم🤦‍♀️😑 طرف تو کلاس ب بچه من هی میگف بشین بشین نکن نرو
میخاستم بگم من مامانشم اونم مربیه لازم باشه میگه تو چی میگی
ولی هیچی نگفتم
یا بچمو زدن زمین هیچی نگفتم🤦‍♀️
مطمئنم یکی بیاد تسبتب بازیشو خراب کنه هم هیچی ممیگم😑🤦‍♀️

منظور روانشناس به بچه های زیر ۵ ساله نه بچه ۷ ۸ ساله من دختر بزرگم سه سالشه الان بهش دارم یاد میدم که خونه خودمونم نباید کشو هارو بگرده چه برسه خونه مردم انقدر بهش گوش زد کردم مثلا میریم خونه پدرشوهرم آبجیش به کشو دست بزنه میدوعه میاد میگه مامان دست میزنه ها میرم نمیزارم میگم کار بدیه

وای من کفری میشم اینطور بچه هایی میبینم....بیشتر ازدست پدرو مادرش که چیزی یادش نمیدن...من باشم میگم نه دست نزن

سوال های مرتبط

مامان هدیه خدا جون مامان هدیه خدا جون ۱ سالگی
سلام از خمیر بازی که همه جا همراه مونه
که مونس و یار حسنا جانم شده
همه جا همراه مونه و گم نمیشه
همه جا همراه مونه و خراب نمیشه

چون یه نفر رسیده به سنی که مراقبت از وسایلش رو یاد گرفته 🤌🏻
و تو این لحظه ها قند تو دلم آب میشه
از دیدن بزرگ شدنش …

از اول اینجوری بود ؟
معلووووومه که نه 😂
چه روزها که کتاب هامون پاره شدن
گل سرهامون گم شدند
اسباب بازی هامون خراب شدن

اما وسط تک تک این روزها میدونستم این خراب کردنا بخشی از مراحل رشدیشه و میگذره و دقیقا گذشت …
امروز میخوام بهت بگم :
همه ی بچه ها لجبازی میکنن
همه ی بچه ها خرابکاری میکنن
همه ی بچه ها رفتارهای زشت محیطی رو تکرار میکنن اما …
اون چیزی که باعث میشه یه بچه لجباز بشه
خرابکار بشه
بد رفتار بشه
واکنش والدینه …

از امروز
۱-ویژگی های سنش رو بپذیر
۲-تو هر کدوم از این موقعیت ها اصولی رفتار کن و باااااور کن که میگذرن 🫀
درسته اون وسطا پوست مون شاید کنده بشه 😁ولی نتیجه خستگی ها رو میشوره میبره 🫰🏻

مطلب ازکانال خانم‌دکترکوثریاوری
مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ سالگی
مهد کودک
در ادامه تاپیک قبلی...
یک باور غلطی که در بین ایرانی ها از زمان قدیم وجود داره اینه که مهد جای مناسبی برای بچه ها نیست و بهتره در صورت نیاز بچه پیش مادر بزرگ ها و پدربزرگها بزرگ بشه تا مهدکودک!
درحالیکه مشخصا ثابت شده بچه هایی که وقت زیادی رو پیش مامان بزرگها هستن در آینده بچه های محافظه کاری هستن جسارت لازم رو به دست نمیارن؛ اون رشد اجتماعی مناسب رو بدست نمیارن.
چون به هرحال فرزندان ما پیش والدینمون امانت هستن؛ نهایت تلاش خانواده هامون بر اینه که از هر حرکتی کودک رو منع کنن که مبادا آسیب ببینه از طرفی هم بچه پیش والدین ما بچگی لازم رو نمیکنه. وقتی پیش کسانی قراره هرروز باشه که فاصله سنی خیلی زیادی از بچمون دارن بچه نمیتونه همبازی خوبی داشته باشه. بچه ها باید درکنار بچه های دیگه رشد کنن.
مهد خوب بسیار خوبه. و از طرفی مهد بد هم به همون اندازه آسیب زننده است.
ایلیا از بچگی راحت میتونست با همه ارتباط برقرار کنه و خجالتی و وابسته نبود ولی تو همین یک ماهی که به مهد رفته رشد اجتماعی فوق العاده تری داشته؛ بازی کردن با همسن و سالهاشو یاد گرفته؛ استقلالی به دست آورده که هرگز من نمیتونستم این فرصت کسب استقلال رو بهش بدم.
مهمتر از همه غذاخوردن ایلیا عالی شده بچه ای که قبلا حاضر نبود از قاشق و چنگال استفاده کنه. راضی نمیشد بدون وجود کتاب و سرگرمی و حتی گاها موبایل غذا بخوره الان خودش مشتاقانه سر میز میشینه و غذا میخوره با مهارت عالی در دست گرفتن قاشق و تمام اینهارو با دیدن بچه های دیگه از مهد یاد گرفته.
هدف من تشویق به مهد فرستادن نیست صرفا تجاربم هست درخصوص مهد و شاید لازم بود بذارم تا کم کم اون باور غلط نسبت به مهد که از قدیم با ماست از بین بره.
ادامه در تاپیک بعدی
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
بچها بیاین ی چیزی بهتون بگم آروم بشم یکم😂
یه دوستی دارم که ۱۰ ۱۲ ساله باهم رفیقیم و ۷ ساله باهم رفت و آمد میکنیم پسرش ۶ سالشه از وقتی ک خیلی کوچیک بود هر کی میومد خونشون در اتاقش رو می‌بست هیچ بچه ای رو راه نمی‌داد اسباب بازی هاشو ب هیچکی نمی‌داد حتی خودشم اصلا اجازه دست زدن ب اسباب بازی هاش نداره یعنی مامانش اینجوری یادش داده ک ب کسی نده خراب میشه و اینا
از وقتی بچم دنیا اومده میریم خونشون من همیشه واس پسرم اسباب بازی میبرم چون میدونم اون نمیده حتی خودشم با اسباب بازی پسرم بازی میکنه ولی از خودشو اجازه برداشتن نداره ولی میاد خونمون کل اتاق رو میریزه بیرون همه چی رو میاره بازی میکنه حتی پسرم دستش رو میگیره میبره تو اتاق بهش همه جی میده حالا دیشب خونشون بودیم پسرم گریه میکرد دوچرخه اونو میخاست اونم اصلا نمیزاشت نزدیک دوچرخه بشیم
وای این قد حرصم میگیره دلم میخاد بزنمش😂هر دفعه بهش میگم پس توهم بیای ماهم در اتاق رو قفل میکنیم میگه قفل کن خودم باز میکنم خودم برمیدارم ..
واقعا اون بچه از بچگی اینجوری تربیت شده ها اینا رو از بچگی می‌دیدیم دوستم بهش یاد میداد و همین جور ک الان بزرگه عادت کرده
ولی واقعا حرصم میگیره
اوف😐
شما جای من باشین بیاد خونمون چیکار میکنین
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام به همگی خوبید؟این روزا از حال خودم بگم بد نیستم ولی با وجود قیمت ها حالم تعریفی نداره ولی بازم به قول بقیه خدارو شکر کن بدنت سالمه بله خداروشکر
و حسابی این روزها با مهراب بازی می‌کنم و مهرابم میبینه من کار دارم اونم خودش با خودش بازی میکنه
ولی تاپیک هاتون رو میخونم که خیلی هاتون درگیر از شیر گرفتنید یا از شیر گرفتید
واقعا پروسه از شیر گرفتن اولش سخته مخصوصا شیر مادر که بچه بیش از حد به مادر وابسته هست و همینطور مادر به بچه
من خودمم بیش از حد به مهراب وابسته بودم و هستم برای شیر دادن ولی خیلی با خودم کلنجار رفتم بخاطر مهراب نباید شیر بدم باید کم کنم تا الان که یک وعده صبح میدم و تا آخر بهمن دوست دارم بدم و بعد قطع کنم
میدونم بیشتر از همه حال خودم بد میشه
چون یادمه شیر شب مهراب رو که قطع کردم همش به خودم فشار میاواردم الهام گریه نکنی ها خیلی سخت بود
و شروع کردم مهراب رو میبرم تو دستشویی دمپایی بپوشه و بهش میگم مامانی جیش داری بکن و جیشش رو میکنه ولی خب بلد نیست بگه
راستی اینم بگم تبریک میگم به اون دسته مادرهایی که بچه هاشون از زبان فارسی عبور کردن و به زبان انگلیسی رسیدن
فقط لطفا کمتر اینجا بگید که خیلی از مادرا استرس نگیرن آخه نه اینکه این بچه ها هنوز دو سالشون نشده برا همین میگم ممنون
آخه یه سری ها انقدر انتظارات زیاد از بچه دارن در حدی که میخوان بچه الان وایسه مشق هم بنویسه نکنید اینکارو بزارید بچه هاتون طبق سنشون پیش برن درسته باید با بچه کار کرد بازی کرد ولی بزارید بچه ها بچگی بکنن .🥰
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
#ایده بازی
سلام خانوما خسته نباشین
امروز با رایان بازی قایم باشک بازی کردیم یکی از اسباب بازی هاشو نشون دادم گفتم اینو تو اتاق قایم میکنم بگرد پیدا کن برام بیار
اول اسب رو چند بار تو اتاق گذاشتم جلو چشمش مثل رو عسلی یا رو تخت رو شوفاژ که پیدا کرد برام آورد بعدشم خروس رو هم اضافه کردم دوتاشو تو جای مختلف اتاق گذاشتم که پیدا کنه برام بیاره و هرسری با ذوق پیدا میکرد میورد منم میگفتم آفرین اسب رو پیدا کردی
اینجوری کلمه ی اسب رو هم یاد میگیره کلی به دایره ی لغاتش اضافه میشه یک ساعت باهم بازی کردیم و هم بازی بود هم من تونستم اتاق رو جمع و جور کنم 😀😀
این بازی کمک می‌کنه به :👇
۱-تقویت هوش
۲ـ تقویت دقت
۳ـ تقویت بینایی
۴ـ تقویت حافظه
۵ـ شناخت وسیله
۶ـ تکرار کلمه وسیله مثل اسب ، خرسی
با هرچیزی که دوست داری مثل پستونک یا اسباب بازی مورد علاقه بچه انجام بدین
برای بچه ها زیر یکسال که نمیتونن راه برن جلو چشمم زیر پتو یا پارچه قایمش کنین و بپرسین اسب کووو؟ تا پیدا کنه (راین ۹ماهه بود زیر پتوش قایم میکرد پیدا میکرد )
شماهم اگه ایده بازی دارین برام بنویسین👇
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱ سالگی
تو این سن دیگه کم کم به بچه ها نوبتی انجام دادن بازی ها رو آموزش میدیم‌
اینطوری تو بازی با بچه های دیگه، صبرشون میره بالاتر.
من خودم همیشه نقش هم بازی دیگه ش بودم‌
توپ بازی که میکردیم میگفتم‌الان نوبت مامانه.
ولی تو این سن که خیلی با وسیله های بازیشون ارتباط بیشتری میگیرن و دنبال نقش دادن بهشون هستن،
از اسباب بازی هاش کمک میگیرم.
مثلا وقتی داریم خاله بازی میکنیم، خرسی هم میشینه یه گوشه تا نوبتش بشه،
اول رز برای عروسکاش غذا و چای درست میکنه، بهشون میده.
بعد یه تایمی بهش میگم الان نوبت خرسیه.
وخرسی میاد جلو قابلمه رو از رز میگیره و شروع میکنه به آشپزی میکنه.
اولین بار که اینکاررو کردیم رز گفت نه.
بهش گفتم مامان تو بازی کرد و نوبت خرسیه.
با اکراه داد وسیله هاشو.
بعد بازی ازش تشکر کردم که منتظر بود بازی خرسی تموم بشه.
امروز اما وقتی بهش گفتم نوبت خرسیه با ذوق داد وسیله هاشو و کمک هم میکرد، انگور میداد بهش که به عروسکاش بده.
یادتون باشه که بچه ها از بازی کردن همه چیز رو یاد میگیرن❤️
تایم کیفیمون بود و عکس نداریم ازش
عوضش عکس خودم🤣