سلام مامانا توروخدا بیاید ارومم کنید
اعصابمون خیلی خرده حالم بده امروز صبح بچمو بردم حموم یهو دیدم لاله گوشش کبوده اونم زیاد پشت گوشش بیشتر تا نمای جلو بخاطر همین تو حموم موقع شامپو زدنن متوجه شدم من نمیدونستم اینقدر حالم بد شد دلم میخواست گریه کنم اما جلو خودمو نگه داشتم بچم نبینه چرا اینجوری شده اگه خونه خودمون به جایی بخوره متوجه میشم تا جایی که راه داره مواظبشم چک میکنم بدنشو ولی با مادر شوهرم اینا تو یه ساختمونیم همیشه میان میبرنش بالا میگم نکنه اونا مشغول کار بودن مواظبش نبودنن اینجوری شده اخه چندبار بالا بردن این مسئله بوده مثلا یه اوردنن پایین تو دهن بچم خون بودولی بهم نگفتن سریع دادنش و رفتن ولی به روشون نیووردم ولی الان اینجوری شده دارم میمرم هر اتفاقی می افته نمیگن بهم منم الان خواهرشوهرم اومد پایین ببره دخترمو بالا گفتم ببین گوششو میگه ببر دکتر از چیه گفتم مگه نمیدونی از ضربه اینجوری شده میگه بابا ما میبریم بالا مواظبیم یه موقع فکر نکنی بالا اینجوری شده گفتم نه فکر نمیکنم ولی از این به بعد دیگه اجازه میدم دخترم تنهایی بالا بیاد یا با من میاد یا با باباش یا خودتون میاد پایین چون بچم شیطونه یه لحظه بری جایی حواست نباشه یه کاری میکنه خدایی نکرده بعدش پیشمونی فایده نداره اونم هیچی نگفت رفت بنظرتون بد گفتم ؟ شما جای من باشید چیکار میکنید؟

۸ پاسخ

جون بچه ات در میونه ناراحت شد به درک خدایی نکرده چیزیش بشه چی

چرا اجازه میدی بچه این سنی تنها بره جایی حتی میگی نوزاد هم بوده میدادی میبردن 🤦

ببین کوتاه نیا اصلا بی احترامی هم نکن و اینکه موضوع یکم بزرگ کن وببرش دکتر حتما گوش بچه رو

خوب کردی همیشه از حق بچت دفاع کن
وقتی قبلا هم دیدی خوب کاری کردی

عزیزم گوشش اگ کبوده حتما ببر ی شنوایی سنجی هم بشه بهتره خدایینکرده بچه اذیت نشده باشه
به هیچ عنوان به هیچ عنوان نفرست بچه رو تنهایی
من جز مامانم پیش هیچ احدی نمیزارم چون میدونم ده برابر من حساسه
ولی پیش خانواده شوهرم اصلاااااا چون بچه هزارتاکارکنه براشون مهم نیس نمیترسن میگن بچس دیگه نمیدونن اتفاق ی بار میوفته
بزار ناراحت بشن هرچی میخوان فکر کنن ب شوهرت بگو با نهایت خونسردی بگو ی بار دهنش خون بود ی بارم اینجوری شده من بچمون دیگ نمیدم تنهایی خودت ببرش یا بامن بره یااونا بیان
اصلا خانواده شوهر ۸۰ درصد دیدم نسبت ب بچه عروس بی تفاوتن مثلا حواسشون نمیزارن کامل روبچه

خیلی هم خوب گفتی
همینا اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته میگن مادرش کجا بوده باید حواسش به بچه میبوده

گلم بنظرم. بگو خودشون بیان پایین. جلو چشمت باشن
با شوهرت هم در میون بزار ببین چی میکه
حرف اشتباهی نزد ی بنظرم که ناراحت بشن. واقعا بچه ها تو این سن. شیطونن. و. ممکنه به خودشون اسیب بزنن

خوب گفتی تا الانم خیلی سکوت کردی ینی چی میاد دهنش خون هست به روشون نمیاری؟
همینا پس فردا بچه خدایی نکرده چیزیش شه میگن مادر نبودی و فلان

سوال های مرتبط

مامان آدریَن🧸 مامان آدریَن🧸 ۱۷ ماهگی
من دیگه توان ندارم بدبختیه من دوباره شروع شد😭😭 طفلی بچم ۳روز پیش تب کرد۲روز ادامه داشت گفتم حتما بخاطر دندونه آخه لثه اش هم باد کرده .ولی از پریشب سرفه هاش شروع شد اول کمتر بود ولی داره بیشتر میشه همش بی حاله هیچی هم نمیخوره فقط وقتی خوابش میاد بهش شیرمیدم میخورم که اونم از دیروز هرچی که شیرمیخوره تاخوابش میبره سرفه میکنه همه رو بالا میاره😭 الانم بچم دوباره بالا اورد
۲ماه پیشم دقیقا این ویروس لعنتی رو گرفت دو هفته ی تمام پدرم دراومد بچم آب شد🥺🥺دوباره شروع شد خدایا من دیگه نمیکشم بمیرم برای بچم انقدر گریه میکنه صداش گرفته😭از طرفی یه مدته انقدر بهم وابسته شده همش گریه میکنه خودشو هلاک میکنه میخواد تو بغلم باشه. الان که مریض شده دیگه بدتر حتی توی خوابم صدبااار تا صبح بیدار میشه گریه میکنه بغلم میکنه حتی دیگه بغل باباشم نمیره نمیتونم یه دستشویی برم از شدت وابسته بودنش قشنگ پوره شدم.قبلا اصلا اینجوری نبود
دارم روانی میشم😭😭😭