۷ پاسخ

وای نه من بعد عمل چنان درد داشتمممم که حد نداشت حس میکردم دارن اون لحظه شکمم رو پاره میکنن
به یه بهیار گفتیم مسکن بده الکی دستشو مالید گفت شیاف کردم دروغکی نمیدونم چرا
خداسرشاهده داشتم میمردم از درد 😭
بعد از اومدن به خونه هم سردرد وحشتناک داشتم چشام از کاسه داشت درمیومد
هعیییییییی

دقیقا منم خیلی میترسیدم اما اسون تراز اون چیزی که فک مبکردم بود من حتی بعد اینکه بلندم کردن راه برم دیگه دراز نکشیدم همش راه میرفتم حتی بچمم بغلم مبکردم راه میبردم گریه میکرد اونقد که میگفتن بد نبود

سزارین خیلی بهتر از طبیعی هستش

دقیقااا

منم حرفتون روقبول دارم3بار سزارین شدم

دقیقا منم سع بار سزارین شدم سومی از اولی هم راحت تر بود

قبول دارم منم مثل شما

سوال های مرتبط

مامان 💖ماهان،فرهان💖 مامان 💖ماهان،فرهان💖 ۸ ماهگی
#تجربه_زایمان
#زایمان_طبیعی
من بنا ب دلایلی علاقه ای ب نوشتن تجربه زایمانم نداشتم ولی دیدم خیلیا میزارن و از طرفی برای راهنمایی و کمک ب مامانایی ک زایمانشون نزدیکه و طبیعی هم هست شاید مفید باشه تصمیم گرفتم بزارم....
تو زایمان طبیعی اول از همه فعالیت و ورزش خیلی خیلی مهم و کار آمد هست اونایی ک بیشتر استراحت کردن مسلما زایمان سخت تر و طولانی تری رو تجربه میکنن و اونایی هم ک برعکس فعالیت و ورزش داشتن زایمان راحت تر و کوتاه تری رو تجربه میکنن.
نکته بعدی اینه ک من بر حسب تجربه دوتا زایمانی ک داشتم ب دست آوردم و اونم این هست ک درد هایی ک خود بدن ب وجود میاره قابل تحمل تر هستن اما آمپول فشار چون ی عامل خارجی هست درد ها بیشتر و غیر قابل تحمل تر هستند
من سر زایمان دومم از هفته۳۴شروع ب ورزش هایی مثل پیاده روی تو خونه روزی نیم تا۴۰دیقه اسکات قر کمر سجده کردم یک روز درمیان روزی یکبار یا یک روز درمیون دوش آب گرم میگرفتم جارو دستی میکشیدم هر روووووز تا جایی ک بتونم البته ناگفته نماند ک از اول بارداری هم فعالیت داشتم بخاطر پسر ۲ونیم ساله ای ک داشتم استراحت میشه گفت برام بی معنی بود.از۳۶هفته ب بعد تا روزی ک بستری شم هر روووز ۱۵تا۲۰دیقه پله نوردی داشتم زمان پیاده رویم رو هم ب یک ساعت افزایش دادم روزانه از۳۷هفته و۴روز هم شبی دوتا شیاف گل مغربی رو ب صورت واژنی استفاده کردم و تا زایمانم۳دفعه هم رفتم و معاینه تحریکی شدم بخاطر ورزش هایی ک داشتم و شیاف هایی ک استفاده کرده بودم ب شدت دهانه رحم نرمی داشتم