یعنیا خداشاهده دلسا پدر منو سر شیر خوردن در آورده دیوونه شدم رسما!
چهل دقیقه طول میکشه تا ۹۰ سی سی شیر بخوره اونم با چه مکافاتی همه اش میخواد خودشو به پهلو کنه سرشو تکووون میده گریه میکنه نق میزنه
اصلا اینجوری نبود جدیدا اینطوری شده یعنی چشه واقعا؟ انقدم دفعات شیرش کم شدهههه که نگو
تو روز قبلا ۴۰ دقیقه ای چرت میزد بیدار میشد آروم تر بود الان کلا خواباش طول روز شده ۱۵ تا ۲۰ دقیقه!!!! شاید سرجمع کلا توی روز یه ساعت دوساعت بخوابه
واقعا رد دادم دیگه همهههه اشم بهونه میگیره تا وقتی باهاش بازی میکنم و حرف میزنم خوبه یک دقیقه هم نباید تنها باشه
بخدا قشنگ کم آوردم بعضی وقتا میخوام بزنم تو سرخودم که البته هم میزنم و هم گریه هم میکنم انقد که خسته میشم🥲🥲🥲 کسی هست شرایط منو داشته باشه؟
میشه راهنماییم کنید کسایی که تجربه دارن که چیکار کنم
دکترم بردم هی میگه هیچیش نیست
دیگه از تهران آنلاین ویزیت گرفتم از دکتر امیر زمانی ببینم اون تشخیصش چیه
هوووووف چقدددد خسته چقدددد دلم پره
چقد دوسسسش دارم اما خیلیم دلم برا قبلا تنگ شده
بی دغدغه راااحتت خوشحال
الان همه اش دارم حرص و جوش شیر نخوردن و نق زدن و گریه و نخوابیدناشو میخورررررم🥲🥲🥲

منم تایماز دقیقاااا همین شده اومدم سوال بپرسم دیدم شما دقیقا حرفا منا زدی

چون بچه تازه داره محیطشو می‌شناسه دلش میخواد فقط بلند شه اینور اونور و نگاه کنه تو بیدار شیر نمیخوره ولی تو خواب خوب میخوره بهتره ببرین توی یه اتاق تاریک و ساکت بهش شیر بدی تا بخوره

عشقم عوارض واکسنه

پسرمنم همینه خواهر بزرگه اصلا اینجوری نبود وای امان از این کوچیکه جونم براش میره ها ولی انقد خسته م کرده که گاهی کفر میگم بعدشم هزار بار سرتا پاشو میبوسم و میگم خدایا غلط کردم خیلی تنهام ، شوهرم صب میره شب میاد ، یه شب رفتم خونه ی مامانم که مثلا یه کم استراحت کنم انقد غر زد و حرف بارم کرد که بچه میخواستی چیکار و اونم دوتا پشت هم و برای چیت بود و شچهرت معلوم نیست کجا پی عشق و حالشه و تو تمام روز و شب اسیر این بچه هایی که فردا صبحش برگشتم خونه گفتم تو تنهایی عذاب بکشم بهتره

آخ همدرد منی
انقد امروز گریه کردم ک چشام درد گرفتن
نمیفهمم چشه
محکم گوششو فرو میکنه رو تشک.
وقتی بهش شیر میدم
یکساعت کارشه ۶۰ تا بخوره
هی اینور اونور میکنه سرشو
یه اوضاعیه

اخ‌ مادر
یکی حرف دلم و زد
دختر منم جدیدا شیر نمیخوره یک‌ ماهی هست
هم دفعاتش کم شده هم مقدارش
الان داشتم برا خودم خیالات میبافتم که چشه

دکتر به من گفت از بازی گوشیه

‌من سرواکسن دوماهگیش سه روز اینجوری بود نمیتونست شیربخوره الان داره یکم بهترمیشه شایداثر واکسنشه

واقعا حرفات درسته دخترمن دوماهشه امروز گفتم اندازه ده سال پیر شدم از صب استرس شیرخوردنشودارم تا شب
اصلاشبامیخوابم ارامش ندارم هی میپرم ازخواب میگم گشنه نمونه واقعااگ عشق مادری نباشه نمیتونی این سختیاروتحمل کنی

شاید چون واکسن چهار ماهگی شو زدی اینجوری شده بچه ی من خوب بود تا واکسنشو زدم شبا همش نق میزنه انگار دل درد داره تا صب پدرمو درمیاره ولی روزا خوبه