۳ پاسخ

اکر نزاری کم کم عادت میکنه

پسر بزرگ من کوچک که بود اینجوری بود همش دلش میخواست خونه ی خاله وداییش باشه اونجارو بیشتر خونه ی خودمون دوست داشت باهاش خیلی مبارزه کردم با هدیه خریدن شهر بازی بردن گردش کاردستی درست کردن نقاشی کشیدن انیمیشن دیدن بعدم مدرسه ای شد به بهانه ی مدرسه ودرس اجازه ندادم بره خداروشکر از سرش پرید .

منم بچم دوست داره بره خونه داییم چون بچه داره.. دوست داره بره خونه خالم چون بچه داره .. دوست داره بره خونه مادربزرگش چون بچه های عمه و عموش هس ولی من دوس ندارم هر چ هم باهاش بازی کنی و سرگرم کنی ولی خوشش میاد بره من اونا رو میگم بیان خونه ما

سوال های مرتبط