۸ پاسخ

فکر کنم همه این حس و دارن منم با وجود اینکه مادر پنج بچه هستم هر وقت کم میارم میرم پیش مامانم

منکه دوتابچه دارم اولی کلاس اوله ولی هنوز تامریض میشم یابچه هام مریض میشن یاازکسی ناراحت میشم دلم فقط مامانمو خونه اونومیخواد من هنوزتنهادکتریابازارنمیرم همیشه بامامانم میرم

منم همینجور دوس دارم گریه کنم سر بچه اولم اینجور نبودم

تو که خوبی وقتی خودت مریض میشی مامانتو میخوای من وقتی هامینم مریض میشه بدونه مامانم نمیتونم

منم دلم مامانمو میخواد حتی وقتایی ک خسته ام

چرا خودتو ضعیف می‌دونی عزیزم حتی اگر صد سالت هم بشه تو‌خوشی و ناخوشی بازم دلت میخواد مامانت کنارت باشه

منم همینطورم وقتی مامانم کنارمه حس قدرت دارم

دست رو دلم نزار که جیگرم کبابه،من چی بگم که تازه بچم دنیا اومده بود مامانمو که بهترین رفیقو خواهرو همدمو همه ی زندگیم بود از دست دادم،حسرتش موند به دلم،من هرلحظه دلم مامانمو میخواد، تروخدا تا هستن قدرشونو بدونید هیچ داغی بالاتر از داغ مادر نیست.الهی همه ی مادرا تنشون سالم باشه و عمر طولانی داشته باشن😭😭😭
میشه واسه مامان قشنگ من یه صلوات بفرستید🖤

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۱۱ ماهگی
یه موضوعی رو میخوام بگم نمیدونم حرف اطرافیانم درسته من واقعا خیلی حساسم یا این طبیعیه نظراتتونو بگید ناراحت نمیشم
اطرافیانم میگن تو رو این بچه خیلی حساسی میگن وقتی سرده خیلی میپوشونیش بچه رو باید بیاریش بیرون یه باد ب صورتش بخوره تو جمع ببریش ولی همین پوشوندمام و تو همه ی جمع ها نرفتن باعث شد بچه تو کل این یازده ماه دوبار بیشتر مریض نشه ک عین دوبارشم تو جمع رفتم و مریض شد...
یا مثلا از یه جا میگیره همش استرس اینو دارم نکنه الان بیوفته سرش بخوره جایی یا از کابینت و لباسشویی میگیره بلند میشه فوری میگیرمش،
مثلا یه اتفاق کوچیکی میوفته خیلی نگران میشم و استرس میگیرم مثلا چند وقت پیش ناخنش ی رده سفید افتاده بود انقدر ناراحت بودم یا خیلی چیزای دیگه، اینکه اگ کسی مریضه دوس ندارم برم خونش یا بیان خونم
یا مثلا ایهان الان اصلا دندون در نیاورده و همش نگرانم ک چرا دیر شده التهاب داره ولی در نمیاره و....
نمیدونم شما بگید من زیادی حساسم رو این بچه؟