۲۲ پاسخ

من تاریخ زایمانم ۲۰خرداد بود ولی دخترم عجله کرد و۳۱ اردیبهشت بدنیا اومد
آره واقعا خیلی روزای سختی و پر استرسی بود خصوصا که سزارینی بودم ودخترم ۱۰ روز بخاطر زردی بستری بود منم مجبور بودم بالا سرش باشم منکه همش فکر میکنم میگم پارسال این موقع تموم فکرم این بود که کی زایمان میکنم خلاصه ک یکسال با تموم سختی ها و استرس هاش گذشت ۴۰۳ بیادماندنی ترین سال عمرمون شد
تولد گل دخترا و گل پسراتون پیشاپیش مبارک انشاالله دامن همه اقدامی ها سبز بشه و باردارها بسلامتی فارغ بشن ❤️

پسرمن😍😍

دخترای من ۲۳ اردیبهشتن

آره واقعا چه روزایی بود همه هرشب پیام میدادن که امروزم گذشت ومن زایمان نکردم😅

تاریخ زایمانم ۱۷ خرداد بود پسرم ۲۲ خرداد ب دنیا اومد 🤣

مطمینم دلم برای این روزاش بشدت تنگ میشه اما خب خیلی سخته تنهایی

منم دختر ۱۶اردیبهشتی هس باید ۲۲ ام اینا میومد زود آوردیمش بیرون دفع پروتیین داشتم

پسر من ۱۷ اردیبهشت بدنیا اومد

پسر من 17 اردیبهشت😁

تاریخ زایمانم ۱۲اردیبهشت بودولی دخترم ۱۰اردیبهشت به دنیا اومد

دخترم ۱۳اردیبهشته

من خودم ١٨
پسرم ٣ 😍😍😍😍😍

دختر منم قرار بود 12 خرداد بیاد 18 اردیبهشت اومد 🥰

شما برای پسرتون تولد میگیریگن ؟

تاربخ زایمانم ۳۰ فروردین بود اما ۴ اردیبهش محمدم به دنیا اومد

تاریخ تولد شهرزاد منم ۱۸اردیبهشته مثل همن

پسر منم دقیقن ۳۱ اردیبهشت 😂🥰

پسر من تو اردیبهشت قرار بود ب دنیا بیاد ولی تو ۳۶ هفته عمل شدم تو ۲۸ فروردین ب دنیا اومد

من دخترم ۲ اردیبهشته🥰😍🥹

یادمه پارسال چقد همه میگفتن ۱ ام زایمان کن تاریخ تولدش بشه ۳.۲.۱😂

پسرمنم ۲۸ اردبیهشت خیلی لحظه قشنگیه واسه منم تاریخ زده بود ۲۵ ولی پسرم جا خوش کرده بود نمیومد

من استراحت مطلق بودم با آمپول و... 4 اردیبهشت دنیا اومد خیلی روزای بدی بود پارسال این موقع 😢ولی خداروشکر پسرم سر وقت خودش دنیا اومد

من من❤😍

سوال های مرتبط

مامان دلانا ♥️😍🍒 مامان دلانا ♥️😍🍒 ۱۳ ماهگی
اغا ی حسو حالی دارم اصلا قابل توصیف نیست
ب جرعت میتونم بگم این ذوقی ک الان دارم و حتیاون شبی ک مرد مورد علاقمم اومد خاستگاری و نامزد کردیمم نداشتم
اصلا دلم میخاد ی بیلبورد بزنم تو کل خیابونای شهرک فردا تولد دخترمه
واقعا این همه خوشحالیو یک جا هیچ وقت تجربه نکربه نکرده بودم
حتی وقتی ک واسه اولین بار بغلش کردم بخاطر اون همه دردی ک تجربه کرده بودمم نتونستم تجربش کنم
این ی سال باهمه سختی ها و شیرینی هاش گذشت از صبح همش دارم خاطرات پارسال این موقع رو مرور میکنم
بچه ها ما چقد خوشبختیم ک مادر شدیم هیچ هدیه ای بنظرم بینظیر تراز این حس نیست چ میکنه خدا حتی هدیه هاشم بینظیره
کی فکرشو میکردیم ک وسط خستگی و داغونی و گریه هامونم بابت عاملش خدارو هزار بار شکر کنیم
تو همه ی این حس حال خوبم فقط میتونم بگم خداروشکر
از صبح همش ی جمله ایو با خودم تکرار میکنم ک خدایا از هیچ زنی این حسو دریغ کن دامن همه رو سرسبز کن و داغ هیچ بچه ایو رو دل مادر پدرش نزار
الان واقعا واقعا واقعا فقط همینو از خدا میخوامو بس❤️❤️❤️
خدایا هزاران بار شکرت
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۱۲ ماهگی
دختر قشنگم چندروز دیگه یک سالش میشه
بارداری برام ی حس قشنگ و خاصی بود که تا کسی تجربه نکنه نمیتونه احساسی که ادم داره رو حس کنه،ولی من از اون دسته مامانایی بودم که موقع بارداری زیاد ارتباط نمیگرفتم با بچه فقط تو سرم به خودم افتخارمیکردم که ی انسان رو دارم پرورش میدم،منی که عزیزدوردونه بودم و دست به سیاه وسفید نمیزدم الان یه دختر زیبا خدا بهم داده که حتی خوابه شبانه ام ندارم به حدکافی استراحت انچنانی ندارم دروغ چرا دلم برای خودمم تنگ میشه گاهی گریه میکنم گاهی میخندم بعد یکی دوساعت باز به خودم میام شیفت مادریمو تحویل میگیرم🤣،ولی خداروهزاران مرتبه شکر بهم ی بچه سالم داده ی دختر ناز که همیشه تو رویاهام بود دختر داشته باشم منو بابایی خیلییی عاشق دخترمونیم هر روزم برای شیرین کاریاش میمیریم الانم که داره کم کم ی سالش میشه و تاتی میکنه حرف میزنه از ذوق نفسمونو بند میاره نمکدون، نمیگما اعصبانی شدم داد زدم حرص خوردم از خستگی ولی ی تار موشو با دنیا عوض نمیکنم عذاب وجدانه بعدشم امونمو بریده و میبره،میخوام بگم خدا همه بچه هاتونو حفظ کنه عاقبت به خیر باشن الهی،الهی اونایی ام که نی نی میخوان خدا صداشونو بشنوه و خوشحالشون کنه این دعای هر لحظه منه....❤️این دختر گله من نیهان خانمه🥰م