۴ پاسخ

دو تا حس شادی و نارحتی تو یه دفعه خیلی حس خوبیه منم دارم درکش میکنم

پسر منم دیروز چن قدم راه رفت ذوق مرگ شدم

ماشاالله به گل پسرت عزیزم کی پسرت راه افتاده پسر من الان ده ماه تمام شده راه ک نمیره هیچ فقط سینه خیز می‌ره نشستنی هم هنوز محکم نیس میفته اینور اونوری

دقیقا منم همین حس و دارم🥹

سوال های مرتبط

مامان زینب جون😍👶🏻 مامان زینب جون😍👶🏻 ۱۵ ماهگی
قلب مامان ❤اصلا باورم نمیشه داره یکسالت میشه
ینی من یکساله که مامان شدم 🥲 این روزایی که ماما صدام میکنی و بیشتر از همههه وابسته منی و بغل هیچکس نمیری قشنگ ترین لحظه های منه
درسته یه وقتایی از شدت گریه هات وسط مهمونی منم گریه کردم یه وقتا تو خونه دست تنها بودم و انقددد اذیت شدم که منم زدم زیر گریه ولی تو همونی
ولی برای تک تک لحظه هاش دلم تنگ میشه
باورم نمیشه از نوزادیات فقط چندتا عکس دارم و دیگ خودت داری کم کم بزرگ میشی و ی روزی دیگ انقد راحت نمیتونم بغلت کنم انقد راحت تو بغلم جا نمیشی ب این روزا فک میکنم قلبم درد میگیره اخه همه میدونن من دوستت ندارم دیوانه واااااااار عاشقتم میمیرم برات یه جور عجیبی


لباسای دخترم برا تولدشه فقط اون تور روی جوراباااش😫🤌🏻😍
عروسی و عاقبت بخیریتو ببینم عزیزدل مادر ❤

برانه من برا تولد دخترم اینه که چون تو جشن دندونی حسابی اذیت شد و تو این عید و مهمونیا فهمیدم فعلا جمع های شلوغ دوست نداره تولد نمیگیرم
بجاش میبریمش پارک و عکاسی میکنیم و کارایی که دوست داره رو انجام میدیم یکیش اینه ک کتف کبابی رو بدی دستش بخوره و همه جارو کثیف کنه 😂❤ یکیش ماشین بازیش یکیش تاب بازیشه
میخوام اون روز متعلق ب خودش باشه و حالش باهاش خوب باشه
انشالله تولد بمونه برای وقتی کم یکم دیگ بزرگ تر بشه و از تولد لذت ببره ❤😍