۷ پاسخ

من اصلا انتظاری از کسی ندارم دوس ندارم کسی بیاد برام کاری کنه دیروز روفرشیم کثیف شد گذاشتم حموم شوهرم بیاد بشوره دوباره دلم طاقت نیوورد رفتم شستم .مامانم اینا که شهرستان هستن مادر شوهرم اینجاست اونم تا الان کاری برام انجام نداده .تهش فقط زنگ بزنه یه احوالپرسی بکنه بگه کاری داشتی بهم بگو همین .شوهرمم که دست به سیاه وسفید نمیزنه میگه خسته ام .

منم از خونوادم دورم ، انتظار داشتم خانواده همسرم بهم سر بزنن ، مثلا جاریام بیان ، یکی از جاریام دخترعمومه ، تنها لطفش این شد که بهم هر چند وقت زنگ میزد ، بهم اصلا تنهایی سر نزد
خیلی ناراحت بودم ، حتی ی بار دو هفته سرما خوردم ب جز ی خواهر شوهرم هیشکی در خونمو نزد با اینکه میدونستن کسیو ندارم ،
ی شب که خیلی گله میکردم ، که چرا مامانمینا نمیان پیشم بمونن ، گفت خداروشکر کن خودت حالت خوبه از پس کارات برمیای ، گفتم اون ب کنارو باز غر زدم ، فرداش ی درد بدی اومد سراغم دل درد و عفونت ادراری ، بعد اوکی شدم از خدا خواستم بهم توان بده دیگه از کسی انتظار ندارم

من که کلا اشکم دم مشکمه، خودمم نمیدونم دقیق چمه😭🥲

احساس تنهایی به شدت
و سر رسیدگی واقعا من هیچ کس کنارم نبوده
جز خدا

من برعکس دلم سکوت و ارامش تنهایی میخواد .چون میدونم بعدش انقدر سرگرم و شلوغ میشم که وقت هیچی و ندارم

کلا هورمون ها به هم میریزه ادم زود رنج میشه

نه والا. من از کسی انتظار ندارم

سوال های مرتبط