۸ پاسخ

فقط میتونم بگم انشالله خدا کمکت کنه 🥺
واقعا سخته

تدریجی کم کن اینجوری عذاب میکشه خب
چندروز یبار یه وعده رو قطع کن
منم باردارم یجوری از شیر گرفتمش ک خودشم نفهمید
اولش یروز کامل قطع کردم دیدم داره اذیت میشه بعدش از فرداش کم کم وعده هاشو حذف کردم

منم باردارم همش تهوع خستگی نگرانی بی اشتهایی. بچمم غذا نمیخوره شیر خودمم خیلی کمه سیرش نمیکنه گریه میکنه نمیدونم چکار کنم

شیر خودش تلخ میشه نمیخوره بچه

غذا بهش بده سیر کن بخوابه

شب موقع خواب روی پات تابش بده، چون بارداری اصلا راه نبرش وگرنه عادت میکن،براش لالایی بزار،چند شب اذیت میکن بعد خوب میشه

شیرخودت میخوره یاشیرخشکیه.
منم مشکل شب دارم شب زیادبیدارمیشن اصلافعلا فکرگرفتن شیر ،تماپ بدنم به لرزه میفته

من هنوز از شیر نگرفتم باردارم هستم 😬

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۱ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد