۵ پاسخ

سلام من سه تا دارم ادم هر کدوم و ی جور دوست داره نمیشه گفت یکی و بیشتر یا یکی و کمتر، ولی کوچیکه چون خودشو شیرین میکنه و خیلی به حمایت احتیاج داره به اون توجه بیشری میکنه ادم

منم سه تا دارم همه رو ی اندازه دوست دارم،ولی رفتارای دختر بزرگم خیلی رو اعصابمه،اونم میگه تو منو دوست نداری میگم اینطور نیست بخدا فقط رفتارات اذیتم میکنه...۱۳سالشه

من دوتا دارم دوتاشم یه اندازه دوستدارم قلبم انگار دو تیکه شده از وسط
اما چون که پسرم تند تند مریض میشه و یخورده‌ضعیفه دلم بیشتر بهش میسوزه پسرم بزرگتره

وای منم همیشه ب این فک میکنم اصن نسبت ب ی بچه ی دیگ احساسه غریبی میکنم فک میکنم فقط دخترم واسم عزیزه ولاغیر🥺😑

من یه دختر یه پسر دارم هردو را به یه اندازه دوست دارم اصلا نمیتونم فکر کنم بخوام یک درصد یکی را بیشتر از اون یکی دوست داشته باشم

سوال های مرتبط

مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
اینکه ترس و استرس خیلی شدیدی دارم برای بچه‌ی بعدی طبیعیه ؟ شماهم مثل من مادرین بچه خیلی دوست دارم ولی نمیدونم چرا اصلا نمیتونم بهش فکر کنم دلشوره دارم حس میکنم همه چی یادم رفته و هیچ کاری بلد نیستم و اینکه نه‌ماه میخام باوجود یه بچه ی دیگه باردار باشم حس میکنم خیلی چیز عجیبیه و حس ضعف و تنهایی میکنم . نمیتونم از حسم بگم ولی من برای پسرم اونقد ذوق و شوق داشتم سر یکماه نشده از عروسیمون آمادگی کامل داشتم و فوری باردار شدم از ته دل بودم اونقد با شوق لباس بخر سیسمونی بخر اونقد تحقیق میکردم کل بارداریم میدونستم چی بخورم چی نخورم ازین دکتر ب اون دکتر کلی به خودم می‌رسیدم همه چی عااالی گذشت با وجود تموم سختی هاش چون واقعا بارداری سختی داشتم ماه آخر کهیر زد کل بدنم تو گرما حساسیت ب جفت داشتم چهار ماه اول شبیه معتادا بودم اونقد ک حالم بهم میخورد و بد بودم گوارشم خیلی بهم ریخته بود خیلی اذیت شدم واقعا از همه نظر . حتی اصلا نفهمیدم چجوری بچمو بزرگ کردم خیلی تنها بودم از اول و باسختی بزرگش کردم اونقد لیست غذاهاشو‌ می‌نوشتم و با ذوق درست میکردم ولی بخدا الان حس میکنم بلد نیستم هیچ کاری هیچی یادم نمیاد از اون دوران . شوهرم تا اسم بچه دیگ میاره واقعا کلافه میشم اصلا فکر میکنم نمیتونم دیگه ، شماعایی ک تجربه دارین بیان بگین واقعا چیکار کنم ک بتونم یروزی باهاش کنار بیام و بخام