۱۶ پاسخ

پیش ۱ ک واجب نیست من نمیفرستم چون دسشویی شماره ۲میره منم باید برم بشورمش ،پیش ۲ ک اجباریه سال بعد ایشالامیره

من سال دیگه می‌فرستادم اگر خدا بخواد

من یک ساله میفرستم‌مهد😅 ۲ سالو ۷ ماه بود رفت فک‌کنم هر چی زودتر بعتر

به نظرم امسال زودِ سال دیگه باید بره پیش ۱ که میشه پنج سالشون و سال بعدش پیش ۲ که میشه شش سالشون و هفت سالگی هم مدرسه
من اشتباه میکنم؟ من فکر میکردم اینطوریه میخواستم دخترمو امسال بنویسم مهد

من نمیفرستم هزینه الکی نمیتونم بدم سال بعد همون پیش 2میفرستم

منم دوستدارم بره ولی هنوز خودشو نمیتونه بشوره منوسدامیزنه تودسشویی میگم تابستون یادش بدم ک اگه رف اذیت نشه

من که نمیفرستم .تازه بچم آبانی هست یک سال هم دیرترمیره بهتر

من پیش یک نمیفرستمپیش دو هم ان‌شاءالله میزارم مهدالرضا

اره نیمه اولی ها باید برن مهدیار نیمه دومیه سال اینده میره 🥺🥺

6سالگی مدرسع نمیرن
7سالگی مدرسه میرن! 🙁🙁

من ک نمیبرمش اجبار نیست یه کلاس نقاشی چیزی اگه دوست داشت میبرمش

پیش ۱ چیه همون ۲ رو هم بفرستیم هنر کردیم بچه اذیت میشه تو محیط مدرسه تازه بچه من مهر ماهی هست شاید یکسال دیرتر هم بفرستم پیش ۲

الانک پیش نمیرن هنوز

عزیزم الان زوده ک سه سال دیگ باید بره

الان خیلی زود نیست تازه داره وارد ۴ سال میشه

چی میگی بچت هنوز ۴ سالش ها چرا بره پیش؟ بچه تو ۶ میره پیش

سوال های مرتبط

مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
منم بار اولمه دارم زندگی میکنم، پس فدای سرم اگه جایی خراب کردم…🤷‍♀️
والاااااا…😂

اما از این روزامون بخوام بگم:

این ساعت از روز که میشه باید چشمام رو با چوب کبریت باز نگه دارم😴🫩

برای همین متوسل میشم به یه شات قهوه☕️

چالش این روزامون اینه که پسر کوچولومون صبحها از ساعت ۹/۳۰ تا ۱۲ میره مهد🍭

وقتی برمیگردیم یه ناهار میخوریم و من واقعا دلم میخواد بخوابم چون از صبح دارم میدوم 🏃🏻‍♀️ تا همین ساعت🙃

اما اگه بخوام بخوابم پسرمم میخوابه شب دیگه زود نمیخوابه و این اصلا خوب نیست🫠

اما وقتی ظهرا نمیخوابه من طرفای ۸ شامش رو میدم و نهایت تا ۹- ۹/۵ میخوابه و هم یکم مغز خودم استراحت میکنه و هم به کارای مورد علاقه م مثل فیلم دیدن، کتاب خوندن و گاهی هم تمیز کردن خونه میگذره…☺️

و از همه مهمتره خودمو همسرم راحت بدون اینکه حواسمون باشه یه موش کوچولو حواسش به حرفای ما هست حرف میزنیم و برنامه ریزی میکنیم و…😌

شما این روزا چه چالش هایی دارید؟!🤔
مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
خسته ترینم🥲

امروز از ۸ صبح بیدار شدم و متوجه بیحالی پسرم شدم😮‍💨
صبحانه خوردیم و دیدم نخیر تک سرفه هایی داره🙃
حالا من ساعت ۹ صبح نیرو کمکی هماهنگ کرده بودم که بیاد🙂
دیگه به همسرم گفتم نمیشه کنسل کنم و هزار تا کار دارم گفت خودم میبرمش دکتر🙂‍↔️
خلاصه از روز قبل هم یه کار مهم قول داده بودم روی سایت انجام بدم😟
یه لحظه احساس درماندگی که کردم که الان چرا باید پسرم مریض بشه و دغدغه به دغدغه های دیگه م اضافه بشه، اولش یکم دور خودم پیچ خوردم و رفتم تو فکر 🤔
بعد یه نیم ساعتی و کمی غر زدن به همسرم که چرا من همیشه اینقدر کارام بهم گره میخوره😐
بعدش به خودم اومدم و گفتم چه فایده فقط دارم وقت رو از دست میدم، شده دیگه فایده نداره مهمونی شنبه رو که نمیتونی کنسل کنی روز قبل کلی خرید انجام داده بودم که روی دستم میمونه🫠
خلاصه خانم کمکی اومد و کارای خونه رو بهش توضیح دادم و این بخش رو سپردم به ایشون 😌
بعد پسرم و همسرم رو راهی کردم برن دکتر🙃
خودمم بدو بدو رفتم سراغ لپ تاپ کاری که قول داده بودم رو انجام دادم خیالم از بابت اون راحت شد🤨
رفتم سراغ کمکی و کلی بهش کمک کردم که کارا زودتر بره جلو😩
در مجموع الان خسته ترینم و یه پسر کوچولو مریض هم روی دستم مونده🥺
البته مهمونی شنبه دورهمی دوستانه بدون بچه هاست و گرنه اگر قرار بود بچه ها هم باشن قطعا کنسلش میکردم که خدای نکرده بچه ای مریض نشه😓
این بود امروز ما 😱
شما چه خبر؟!