۶ پاسخ

دیگه نزار دخترت سینتو ببینه اومد سمتت بگو اوف شده بغل کن بوسش کن ببر سرشو گرم کن یادش بره
سخته منم یه هفته گریه کردم ولی الان خوشحالم که زودترم گرفتم

منم میخوام بگیرم نمیتونم😭

من چسب زدم ناراحت هم نیستم بالاخره یه مرحله از زندگی شونه مامان باید قوی باشه

ده سالشم باشه بخوای بگیری همین حس میاد سراغت پس کم نیار مرگ ی بار شیونم ی بار

گریه نداره ک گلم
بلاخره باید بگیریش ماشالله 2سالشه دگ ب اندازه خورده
زیاد طول نمیکشه عوضش انقد خوبی ها داره مثل غذا خوردن

من چرا تلخک زدم به پستونک دخترم واکنش نشون نداد🤣

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من :
فکر نکنم بچه ای وابسته تر از بچه من به شیر مادر بوده باشه
دختر من دو سال تمام شیر خودمو خورد صبح تا شب و شب تا صبح شیر منو میخورد واسه خوابیدن روزش واسه خوابیدن شبش واسه اروم شدنش همیشه و همه جا وسط غذا توی شلوغی توی خلوت وسط سفره توی مهمونی وسط مهمونی همیشه درخواست می می میکرد
طوری که از شیر گرفتنش شده بود کابوس هممون
ولی دلو زدم به دریا و دقیقا فردای تولد دو سالگیش شروع کردم از شیر گرفتن.
و راحت تر از چیزی که فکرشو میکردم گذشت. الان بعد از دو سال دارم لذت بچه داری رو میفهمم. اگه بچتون وابستس نترسید. پا روی احساستون بذارید و ببینید چطور بعدش به غذا میفته چطور بعدش راحت میخوابه راحت بازی میکنه. واقعا مادر تازه نفس میکشه. دو سه روز اول سخت بود ولی بعدش واقعا هر ثانیه به خودم میگم چرا زودتر از شیر نگرفتمش و به خودم و به بچم لطف نکردم
من از روز اول صبح که از خواب بیدار شد تلخک زدم روی سینم اومد سینمو دید که سیاه شده گفتم می می درد و از اون ثانیه دیگه حتی نزدیکمم نیومده حتی حاضر نشده که یکم بخوره ببینه تلخه یا نه