من اصلا بچه کسی رو خونم راه نمیدم از همسایه ها چون مسولیت داره شاید خدای نکرده تو خونه من اتفاقی واسش افتاد من جواب خانوادشو چی بدم . بچههای خواهر و بردارم و خواهرشوهر و بردار شوهرم بدونه مادراشون نمیارم خونم چون من خیلی بتونم حواسم ب بچهها خودم باشه نمیتونم مراقب بچهها همه باشم . اما اگه با بچههاشون بیان خونم اصلا بچهها رو اذیت نمیکنم ک بگم بازی نکنید اسباب بازی تریزین خوراکیتون نریزه رو زمین چون اونا بچن نمیتونن ک مراقب کاراشون باشن و ابنکه دلم میخواد خاطره خوب از خونم تو ذهن بچهها باشه
بچه های همسایه یهو سه تایی دست جمعی میان خونمون راستش منم گولشون میزنم بیرونشون میکنم از خونه مثلا بشون میگم برید تو حیاط بازی کنید من چ پسرمم الان لباس میپوشیم میایم پیشتون بعدم دیگه نمیریم
این کارت که اول میدی دست اون خیلی بده باید اول بدی دست بچه خودت....من مامانم کوچیک بود همیشه هوای بچه های دیگران رو بیشتر از من داشت من همیشه ازش ناراحت میشدم بچه هم بودم نمیتونستم علت ناراحتیمو بیان کنم فقط لج میکردم با مامانم و احساس میکردم دوسم نداره و از بقیه بچه ها بدم اومده بود....
تذکر میدم اگه قرار باشه شیطونی کنن چون مربی مهد هستم دیگه برام عادی راحت میتونم کجا چی بگم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.