۱۵ پاسخ

عزیزم اولا بیخیال حرف مردم دوما بدن با بدن فرق داره من جفت زایمانم طبیعی بود دوروز اولو کمی نشستن سخت بود بعد اوکی شدم دل دردو کمر دردم نداشتم

درکت میکنم گلم تقریبا بچه دوماهه ک بشه هم خوابش بهتر میشه هم خودت حال جسمی و روحیت خوب میشه...من اصلا قبل و بعد دوماهگی قابل مقایسه نیستم😅 و اینک برا تقویت بدنت حتما غذای خوب بخور مکمل هاتو بخور و برو دکتر بهت سرم تقویتی بده من انقدر درد داشتم وقتی راه میرفتم انگار استخونای پام داش میشکست دو س تا سرم زدم تقریبا کل دردام رفت....برای اینک سینه نمیگیره میتونی از رابط سینه سیلیکونی استفاده کنی خیلی خوبه

هر وقت میخواستی کم بیاری یک نگا ب دستای کدچولوش بکن نگا صورت مظلومش بکن ب این فکر کن اون جز تو کسی و نداره ک انقد مراقبش باشه و دلسوزش باشه ب حرف دیگرانم گوش نکن اگه دور ازجون الان بیفته آدم بمیره دوروز نهایت یکماه ب بادتن بعدش زندگیشونو میکنن مس ب فکر خودتو بچت باش

عزیزدلم کاملا درکت میکنم عین منی و باید بگم ک من هنوزم موقع نشست و برخاست لگنم ی صدایی شبیه شکستن قلنج میده که اطرافیانمم میشنون
تحمل کن میگذره ب منم زیاد میگن ماذر نیستی که داری شیرخشک میدی ب بچه ولی برام سلامتیه بچم مهمتر از هممممه چیزه

جونم موهای دخترت مثل موهای پسرمه پسرم هم خواب نداره تا۳بیداره شیرخودمو میدم هرکی میبینتم میگه شیرخشک ندیاااا شوهرم براش شیراوردگف کمکی باشه ایقدگفتن نده بچه شیشه رو بزور میگیره این مردم نمیدونم چرا ایقددخالت میکنن مریضن مریض

جواب نده فقط بگو اره شما راست میگی . کار خودتو بکن حرف مفت زن زیاده
ما به اندازه ی کافی داریم اذیت میشیم دیگه جونی برای حرف دیگران نداریم
من إنقد هر کی حرف زد محلش نزاشتم و اصلا انگار نه انگار با من بودن دیکه الان کسی نمیتونه چیزی بگه

خدا قوت عزیز دل❤️❤️❤️
ماشاءالله به توانت بعد از 45 روز. وضعیت شیر خوردن بچه من هم تقریبا مشابه شماست. نگران نباش، فقط تا می‌تونی رابطه ت رو با بچه ت تقویت کن و زمان هایی که خیلی گرسنه نیست و ولع خوردن نداره، سینه بذار دهنش. اگر هم هنوز با پوزیشن های ‌صحیح شیر دادن آشنایی نداری، تو بهداشت و بیمارستان ها، آموزش شیردهی هست. شاید هم نوک سینه ت پهن هست و بچه ت اذیت میشه که بگیره، قبلش میتونی نوکش رو با انگشت بگیری و بکشی جلو یا ماساژ بدی که نازک بشه. هر چی هم فک بچه قوی تر بشه بهتر می گیره.

ای بابا خواهر چی میگی من ده روز بود زایمان کرده بودم مادرشوهرم اومد حال نداشتم رفته بود گوش شوهرمو پر کرده بود کع زنت به ما رو نمیده و ناراحت میشه میاییم خونت

بچم هر چی شیر بخوره دهنش بازه هی میاد میره میگع شیرت خوب نیس سیرش نمیکنه فقط هم هی میگه به این شیر بده زود باش انگار من مادر بی رحم هستم و شیر نمیدم به بچم
من انقدر گریه کردم که نگو ولی بعدش گفتم ولش

عزیزم از روز اول بهش پستونک دادی؟ چیکار کردی گرفت پستونکو

منی هم که شیر خودمو به پسرم میدم اطرافیان کلی حرف می زنن... یعنی همیشه یه چیزی برای حرف زدن پیدا میکنن‌...
هی میگن شیرت خوب نیست، چربی نداره، بچت لاغره وزن نگرفته ووووووو خلاصه هزاران مورد دیگه...
اما خداروشکر میکنم با اینکه لاغره اما سالمه 😊🌺🍃

به درک حرف مردم تمومی نداره

عزیزم می دونم خسته و کلافه شدی، اما بدون می گذره. نی نی کوچولو هم کم کم شرایطش بهتر میشه و تو هم مثل من به خستگی و بی خوابی عادت می کنی. یعنی خدا یه جوری سیستم بدنتو به این شرایط عادت میده.
من کسی بودم که اگه خوابم بهم می‌ریخت و کم می خوابیدم میگرن امونمو می برید اما خداروشکر الان خیلی بهترم و بعد از‌تولد پسرم بدنم به کم خوابی عادت کرده

عزیزم به حرف بقیه اهمیت نده الکی خودتو اذیت میکنی

عزیزم تحمل کن فدا سرت بزار بگن وقتی بلانصبت ب ی سگ اهمیت بدی بیشتر پاس میکنه وقتی محل ندی ساکت میشه

یکم خواب تو چشاش نیس 😄
بچه جون بذار مادرتم یکم استراحت کنه
ب دل نگیر عزیزم این مردم همیشه دهنشون بازه

سوال های مرتبط