۹ پاسخ

بچها تنش رو خیلی بیشتر از خود ماها متوجه میشن ارامش رو بیشتر دوست دارن سکوتو منم تا مهمونی میرم بچم کلا ررحال نق زدنه ولی خونه بازی میکنه میخوابه شیر میخوره زیاد نق نمیزنه

عزیزم خب بزرگتر شده براش راحتتر شده اینم در نظر بگیر

منم تا دوماه با مادرم بودم اولش
ک خونه خودم اومدم بینهایت حس بد داشتم فکر میکردم از پسش بر نمیام و نمیتونم ولی تحمل کردم الان بعد ده روز خوبم . یکم خستگی داره فقط . تنهایی تو خونه سخته

دقیقا همینطوره
هیچ جا خونه یدخودت نمیشه هم واسه خودتون و هم بچه
من که دوست ندارم حتی واسه ده روز اول برم
اما دست تنها واقعا نمیشه
اما بیشترش کارو سخت می کنه

منم خیلی موندم خونه مامانم اینا. دقیقا منم آرامش نداشتم اونجا. کارا اونجور که میخواستم پیش نمی‌رفت. منم تا 4چ روز شیشه میخورد بچم بعدش سینه گرفت به زور. نگو بچم گشنشه هی گریه میکرد بابلم زود میپرید بچه رو میگرفت که آی دل درده بیار گریپ میکسچر بده. به نظر خودش داشت کمک میکرد ولی.... آخرش تحملم تموم شد پاشدم اومدم خونم. الان درسته کمک ندارم ولی آرامش دارم واقعا.

من تا ۲۵ روز اینا موندم بد به هفته رعتم خونه دوباره برگشتم تا ۴۰ روز موندم دیگه کلا اونوم خونه خودم

باورت میشه پسر نوزاد من هروقت رفتیم خونه ی دوست اشنا یاهرکسی اصلا راحت نبوده.نه رو پا میخابه نه با پستونکش نه حتی با بغل کردنش .میفهمم که کلافست. تا اینکه میام خونه خودمون بچه رو روی دشک خودش میزارم خداشاهده بدون تکون دادن بدون پستونک میخابه!!!

الان خونه خودتی عزیزم؟
منم یک هفته ای میشه رفتم خونه خودم دیدم ک‌خیییلی راحتم بچم‌خواب بهتری داره ارامش بیشتری دارم
حالا امروز واکسنشو زدم باز اومدم خونه مامانم گفتم شاید تب کنه میترسم تنهایی

منم یک ماه خونه بابام موندم خب چ ایرادی داره تنهایی شاید نمیتونستی از پسش بربیای

سوال های مرتبط