عزیزم من هغته۱۴یه خونریزی شدید در حد سقط داشتم اون موقع انقدری حالم بد شد مخصوصا وقتی پرستارا گفتن سقط شده ولی خداروشکر خوب بود جنین
متاسفانه رو اعصابمو ارامشم تاثیر بدی گذاشته یادم میوفته گریه میکنم همش دسم میلرزه وقتی فکرای بد میکنم یا میگم نکنه باز احتمال سقط باشه
کار زیادیم نمیتونم بکنم که خودمو مشغول کنم چون تو استراحتم 🥲
خیلی بده .مخصوصا اگر اطرافیان بخوان از قصد با یه موضوعی بیان اذیتت کنن
واااای منم اینطوریم خخخخخ
مثل خل و چل ها به همه چی گیر میدادم
کتاب میخونم
تمیزکاری میکنم
با بچه بازی میکنم
استغفار میکنم
سپاسگزاری میکنم
قرآن
دعا
خلاصه همه کار خخخخخخخ
قران میخونم، بعد میگم خدا داده خودشم حفظش میکنه، نفس عمیق میکشم
دقیقا
من شبا کابوس میبینم
از ی طرف جفتم پایینه
از ی طرف صاحبخونه خونه رو فروخته اثاث کشی دارم
از طرفی سه تا بچه دیگه جز این فسقلی تو راهی دارم
از طرفی میخوایم برای خونه وام بگیریم جور درنمیاد
اکثر صاحبخونه ها ب کسی ک سه تا بچه داره خونشو اجاره نمیده
شب و روزم شده فکر و خیال
البته توکلم فقط ب خداست
هی ب خودم میگم خدا همون خداست
رزاق همون رزاقه
خدا ک نمرده بنده بخواد این همه غصه بخوره
اره عزیزم طبیعیه همش میگم اگر با بیماری دنیا بیاد جی؟بعد مدیتیشن میکنم سرمو گرم میکنم
هر بار که میرم دکتر یا سونوگرافی چیزهایی که مریض ها تعریف میکنن یا دکتر میگه چند برابر میکنه استرسم و
اتفاقا کلا فکرای مثبتی به سرم میزنه در مورد نینی و اتاقش و وسایلاش و خونوادمون🥰
من اون اوایل انقدددددد فکر میکردم افسردگی گرفته بودم انقدحالم بدبود
الان خودمو سرگرم میکنم کارای خونه رومیکنم هی کمدوکشوهارومرتب میکنم کیک و دسر درست میکنم کتاب میخونم نمیزارم بیکار بشم ک فکر کنم
گاهی هم ک نمیتونم مقاومت کنم شوهرم ک ازسرکار میاد کلی سرش غرمیزنم گریه میکنم اون حواسمو پرت میکنه 😂😂
سلام آره متاسفانه خیلی حساس شدم
آره خخخ طبیعیه سعی کنید خودتونو مشغول نوشتن چیزای خوب کنید
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.