۸ پاسخ

نگران نباش عزیزم خیلی از بچه ها از بدو تولد شیر خشک میخورن
ولی سعی کن شیر خودتم در کنار شیر خشک اضافه کنی
و اینکه توام رویه مادر شوهرت رو در پیش بگیر با زبون خوش سر ببر

مگه فقط باید شیرش بدی تا بفهمه مادرشی؟برادرزاده منم شیرخشکی بود کلا الان سه سالشه عاشق مامانشه بجا مامان همیشه میگه مامانم هیجا بدون مامانش نمیمونه

وااای ازین مادر شوهرا🤦🏻‍♀️
نگران نباش عزیزم مگه وابستگی بچه به مادرش قطع میشه!!!
ازین فکرا نکن
خیلیا نمیتونن بچه شیر بدن ولی مشکلی براشون پیش نمیاد

عزیزم شیر خشک برا زردی واقعا خوبه. نگران نباش بچه بوی تو را می شناسه. با صدای تو از تو رحم آشنا است. هر وقت شیر خشک میدی بگیر بغل بده. بچه در هر صورت به تو و پدرش وابسته میشه

چه مادرشوهری نه دخترمنم شیرخشکی جزبغل من بغل کسی اروم نمیشه

عزیزم این فکرا چیه
اولا چرا اختیار بچه رو دادی دست بقیه شیر خشکیش کنن
الانم اشکال نداره بازم بچه ت رو نباید از آغوش و تماس پوستی محروم کنی الان هردوتون بهش احتیاج دارید
برای تقویت و رشد و دلبستگی سالم بین مادر و فرزند
زیاد باهاش حرف بزن
بغلش بگیر نترس بغلی نمیشه
موقع شیر دادن انگار که میخوای از سینه شیر بدی بگیرش بغلت دست و پاهاش رو لمس کن و هر وقت تونستی بدون لباس بچسبونش به خودت خیلی مهم و اثر گذاره‌
تو مامانشی هیچکس نمیتونه و نباید بذاری ازت دورش کنه

ربطی نداره باووو
وابستگی بچه به شیرخوردن نی

عزیزم بچه منم شیر خشکی بود الان سه سالشه خیلی بهم وابسته هست

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۱ ماهگی
تجربه زایمان گذاشتم بریم واسه بعدش که بچه شب اول عالی سینه ام رو مک میزد هرچند چیزی نداشت ولی همش ولع مکیدن داشت ی اشتباه کردیم پستونک گذاشتیم دهنش یکم آروم بشه چون دیگ کلا به سینه ام چسبیده بود پستونک رو دادیم خوابید ولی دیگ سینه ام رو نگرفت 🥲 وقتی بهش میدم دوتا مک میزنه بعد سرخ میشه جیغ میزنه مادرشوهرمم دنبال نصف بهانه بود که بهش شیرخشک بده از اتاق عمل هم که بیرون اومدم ماما گفت سریع بیا بهش شیر بده بزور جلو مادرشوهرت و گرفتیم بهش شیرخشک نده میگه بچه ام گشنشه نمیتونم صبر کنم تا مادرش بیاد خلاصه سینه ام شیر هم نداشت بزور فشار دوتا قطره میومد اونو میزاشتم دهنش ماما می‌گفت همونم بسه مادر شوهرم راضی نمیشد نصف روز مادر خودم بود نصف روز مادر شوهرم می‌تونستم به مادر چیزی بگم ولی مادر شوهرم به هیچ صراطی مستقیم نبود سرما هم خورده بود هی می‌رفت بالا سر بچه رو سر بچه رو برمیداشت نگاش میکرد می‌گفت بچه ام گشنشه درحالی که بچه خواب بود حرکتی هم نمی‌کرد هرچی میگفتم هر سی ثانیه روشو برندار مریض میشه هیچ خودمم گیج بودم چشام گرم میشد بخوابم میبستم صدام میزد 😅 سر درد داشتم با صدای بلند تو اینستا ترانه میذاشت ما هم رومون نمیشد چیزی بگیم مادرم به پرستار گفت پرستار تذکر داشت اعتنا نمی‌کرد خلاصه نه خودم آرامش داشتم نه بچه آخر هم کار خودش و میکرد می‌رفت شیرخشک میداد که بچه ام داره از حال میره دیشب مرخص شدم اومدم خونه مادر شوهرم نموند مادر خودمم طوری گیج بود خوابش برده بود هرچی صداش میزدم اصلا نمیشنید مادرشوهرم شدید واسواسی مادرم خیلی بیخیال و من این وسط گیر کردم 😅 خلاصه امروز بچه ام هم صبح آزمایش داره هم عصر مجبور شدیم بهش شیرخشک بدیم خون می‌خوان بگیرن جون داشته باشه
مامان ویهان کوچولو💙 مامان ویهان کوچولو💙 ۲ ماهگی
خانما یه لحظه بیاید به حرفای من گوش بدین. ببینید من حق دارم یا نه.
من از روزی که زایمان کردن شرایط خوبی نداشتم یعنی از همون بیمارستان فهمیدم که خودم تنها باید بچه داری کنم ‌مامانم و دوتا آبجیم نزدیکمن ولی هرکسی دنیال کارای خودشه بخصوص که عیدم هس .۱۰ روز طول کشید تا بچمو پذیرفتم .هرروز گریه میکنم بخاطر دست تنها بودن. حتی غربالگری و دکتر هم خودم بردم با وضعیت بعد از عمل. روزای اول گفتم چرا بچه آوردم من که هیچی بلد نیستم .بچه دوشب گریه میکرد سینه نمیگرفت از اون طرف زردی داشت من ساعت ها برای شیر دادن بهش تلاش کردم ولی چون نوک نداره سینه هام بچه پس میزد‌خلاصه دکتر گفت برای زردیش شیرخشک بده وقتی دادم بچه خورد راحت خوابید منم از فرط خستگی دیگه سینمو ندوشیدم که راه بیفته بدم بچه گفتم همینو بخوره . ولی شوهرم هرروز داره اذیتم میکنه با حرفاش دنبال بهونه هس که بگه تو تنبلی شیر نمیدی .ولی من از صبح با کمبود خواب بلند میشم کارای خونه و بچه داری و آشپزی میکنم .فقط انگار شیر نمیدم .من واقعا از دست تنها بودن نتونستم شیر بدم چون همزمان باید همه کار می‌کردم. الان من مادر بدی هستم؟شوهرم بخاطر اینکه بچه جیش کرده تو تشک گهواره امروز کلی دعوا کرد منم تو روش وایسادم گفتم از این به بعد حق نداره دخالت کنه تو کارای بچه داری . اکثرا مامان اولی ها حتی دومی ها .تا ۴۰ روز یا خونه مامانشون هستن یا گسی کنارشون هس ولی من همش تنها بودم چه توقعی ازم داره آخه .کلی دلم شکسته از همه 😭 من نیاز به حمایت روحی و عاطفی دارم نه اینکه مدام غر بشنوم یا بگن حیف شیر خودت .من الان باید استراحت باشم نه اینکه فکر شکم شوهرم باشم گشنه نمونه یا ده تا کار دیگه.الان وقت دعوای من نیست 😭