۹ پاسخ

خداروشکرر که الان حالت خوبهه.

برای من خیلی پیش اومده وای خیلی از خفگی میترسم ی بار استخر بودم شیرجه زدم تو اب یادم رفت دهنمو ببندم یکدفعه پر دهنم اب شد دوستام اینقدر ترسیدن نفسم بالا نمیامد اصلا اینقدر زدن تو پشتم اینقدر دوستام ترسیده بودن خودم ترسیده بودم خیلی بد بود مربی شنا هم خیلی ترسیده بود به زور نفسم اومد 😂😂😂😂

خدارشکر خیلی خدارحم کرد

مادرا تو سخت ترین شرایط فقط به فکر بچشونن🥺

خداروشکر عزیزم مواظب باش توروخدا☹️

امروز با شوهرم شوخی میکردیم بهم گفت برو بمیر یه همچین چیزی
بهش گفتم من اگه بمیرم با بچه کوچیک دست تنها چیکار میکنی
گفت تو برو بمیر من خودم یه فکری به حال بچه میکنم تو کاریت نباشه
فکرشو کردم گفتم واقعا اگه بمیرم چی میشه؟ رضا متوجه میشه؟ سرنوشت رضا چی میشه؟
دلم یجوری شد
الهی که یابه پدر و مادر همیشه بالاسر بچه هاشون باشه

عزیزم

وای چه خطرناک،،خدا رحم کرده بهت منم دیروز یک قلپ آب سرد خوردم زد به گلوم انقد وحشتناک بود کلی سرفه کردم اشکم دراومد 😂شوهرم میگفت خب چته یواش ترررر😒😂

خداروشکر الان بهتری

سوال های مرتبط

مامان سبحان مامان سبحان ۱۲ ماهگی
دیشب خدا بهم رحم کرد🥲 دیروز بچم رو بردم بیرون اومدیم خونه بچم آروم بود یهو بچم خوابید تو خواب همش گریه میکرد همش با خودم میگفتم برم اسفند دود کنم برای بچم چیزیش نشه وقتی از خواب بیدارش شد همش گریه می‌کرد گریه بند نمیشد خواهر شوهرم اومد سرگرمش کرد آروم شد خواهر شوهر هم بهم گفت براش اسفند دود کن گفتم بهش غذا میدم بعد به بچم غذا دادم سپردمش دست باباش رفتم براش زغال بزارم تا اومد انگار یه چیزی خورده بود تو گلوش گیر کرده بود چ‌وضعی بود😑شوهرم که فکر میکرد نون خورده تو گلوش گیر کرده بهم میگفت بهش آب بده تا بره پایین 🤦🏻‍♀️ولی من اینکارو نکردم پشتش زدم تا یه یکم بالا اومدیکم خون هم اومد بردم بیرون زدم پیشتش تمام غذایی که خورد بود رو بالا آورد با کمی خون دیدم یه تکه پوست تخمه هم بیرون اومد😑😑گلوش رو بریده بود تا اومد بیرون 🥲🤦🏻‍♀️ از یه طرف هم مادرشوهر تا دید اومد شروع کرد به فوش دادن من عصبی بود 😅😐همش اسم‌مردن میورد 😑😒 بچت میمورد بچت فلان میشد