۶ پاسخ

سلام گلم، ببخشین برام سواله
چرا تا دو سالگی پستونک میدین؟؟؟
آخه من اوایل که کولیک داشت پستونک میدادم تا ۷ ماهگی، بعد که خوبشد و دیگه نیازی ندیدم بهش ندادم

سوراخش کن دیگه خودش بدش میادنمیخوره تجربه ی من ازپستونک گرفتن

یک هفته بعد از ترک شیشه گرفتم ازش اونم چون هی پاره میکرد وگرنه حالا حالاها نمیخاسم بگیرم

انیل نصف شبا بیدار میشد اونقدبایدبقلم میچرخوندم تابازخابش میبرد

۱۹ ماهگی گرفتمش موقع خاب میخورد فقط تا دوسه ماه خابش بهم ریخت گاهی وقتا پشیمون میشدم چرا گرفتمش اخه بهونه میکرد میزاشتم دهنش ولی اینجا خودم باید واردعمل میشدم ولی الان خداروشکر یادش رفته دیگ کم کم داریم وارد مروسه ترک شیر میشیم منم قیچی کردم سرشو هروقت میخاست اونو میدادم میخورد میدید نمیشه پرتش میکرد ی شب ک با همون تیکه شدش خورد خابید دلم کباب شد براش🥲🥲 ی دونه سالمم داشت دوسه بار نصف شبا دادم بهش چشش دنبالش نباشه ولی خب ی مدت چالش داشتیم دیگ الانم جایی پستونک ببینه یکم میکنه دهنش مال خاهرزادمو برداشته بود

کاش پسر منم پستونکی بود با انگشت خوردنش روانیم کرده

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
سلام مامان ها صبحتون بخیر باشه
کسی تا حالا در مورد ترک شیشه شیر و پستونک از مشاور راهنمایی گرفته؟ میشه یه مشاور معرفی کنید؟واقعا به راهنمایی احتیاج دارم.
نمیخوام یدفعه اینا رو ازش بگیرم که آسیب ببینه. به پستونک شدیدا وابسته اس. الان فقط شبها بهش میدم. توی روز نمیخوابه چون پستونک نداره اینقدر بازی میکنه تا از خستگی بیهوش میشه بیموقع بعد شب بیدار میشه تا بعد از نصف شب که خوابش گرفت دوباره پستونک بهش میدم. بعد شیر یکی دو بار میخوره شب تا صبح ولی همون یکی دوبار اگه پستونک نباشه شیشه رو ول نمیکنه. حالا موندم چیکار کنم. هم هنوز براش سخته که تو روز بهش پستونک نمیدم و بخوام شروع کنم شیشه هم ازش بگیرم بهش فشار میاد. هم اینکه پستونک رو نمیتونم بیشتر بهش بدم که آروم بشه. پستونک رو وقتی بیداره و هشیاره میجوه خراب میشه آب دهن میره داخلش خیلی غیربهداشتیه. نظر خودم همیشه این بوده که اول شیشه رو ترکش بدم بعد پستونک ولی الان چون خیلی پستونک رو میجوه دیدم خیلی اوضاع پستونک خوردنش خرابه شروع کردم پستونک رو اول ترک بدم. حالا میبینم انگار اشتباه کردم. خیلی به کمک احتیاج دارم ☹️
مامان هَمراز🧚🏻‍♀️⛄️ مامان هَمراز🧚🏻‍♀️⛄️ ۲ سالگی
حقیقتا فکر نمیکردم این روش جواب بده ولی داد . همراز این اواخر بشدت وابسته ی پستونک شده بود مخصوصا شبا بدونش نمیخوابید و خیلی وقتا تا خود صبح تو دهنش بود حتی اگه درش میاوردی میذاشتی اینطرف نصف شب قلت می‌خورد پیداش میکرد میذاشت دهنش. چند روز پیش تا از خواب بیدار شد پستونک تو دهنش بود گرفتمش یواشکی بردم گذاشتمش کمد و یکی از قبلیا رو با همون رنگ آوردم دادم دستش(اون یکیو نگه داشتم چون فکر نمیکردم این روش جواب بده و بعدش قطعا سراغ پستونک و میگیره)گفتم همراز بیا پستونک و دیگه بندازیم بره اَخِ 😂 خندید گفت باشه بغلش کردم رفتیم تراس گفتم بندازش اون پایین جوجو بیاد ببره انداختش پایین تو حیاط اومدیم خونه بهش توضیح دادم که مامان تو دیگه نی نی کوچولو نیستی بزرگ تر شدی نباید پستونک بخوری ..الکی گفتم انداختیم اونجا جوجو بیاد ببرتش برای شاهان(پسر دوستم که کوچیکه) گفتم شاهان پستونک نداره داره گریه میکنه و فکر می‌کنم گرفت چی میگم . بعد اون من هر ده دقیقه یکبار هی ازش میپرسیدم پستونک و چیکار کردیم؟ اونم توضیح میداد. هی یادش مینداختم تا یهو یادش نره و وقتی بهونشو گرفت و من توضیح دادم اذیت کنه مخصوصا شب موقع خواب.خلاصه این چند روزه دهن من سرویس شد از بس هی بهش یادآوری کردم .هر کی میومد خونمون همراز یدور توضیح میداد چه بلایی سر پستونک آورده😂شب اول یکم اذیت کرد دیر تر خوابید سرشو گرم کردم ولی گذشت و خوابید حتی نصف شبم بیدار نشد تا بهونه شو بگیره. روز بعد و شب بعدش بهتر بود.شبا که کلا سراغشو نمیگیره مثلا امروز چند ساعت پیش اومد گفت پستونک منم خندیدم گفتم مامان یادت رفت چیکار کردی ؟سرشو تکون داد رفت پی بازیش.. ادامه ی تاپیک پایین 👇🏻
مامان اَمیرحَسَــن💚 مامان اَمیرحَسَــن💚 ۲ سالگی
امروز دهمین روزه که پسرمو از شیر گرفتم..
من با شناختی که از پسرم داشتم روشِ تدریجی‌رو انتخاب کردم
که کمترین آسیب‌رو ببینه و راحت‌تر بپذیره..
اول از شیرِ روز شروع کردم و با کم کردنِ وعده‌های روزش و سرگرم کردن و بازی کردن و خوراکی و غذاهایی که دوست داشت موفق شدم که با گذشت ۲ هفته کامل با شیر روز خداحافظی کنیم و دیگه اصلا در طول روز سراغشو نمیگرفت..
برای شیر شب هم مثلا از هر ۵ باری که بیدار میشد برای شیر من ۲ بارشو بهش شیر میدادم و ما بقی‌رو روی پا تکونش میدادم که نوازشش میکردم تا خوابش میبرد..
رسید به دفعات آخر..
دوتا دونه انار دون کردم و هم خودم هم همسرم بهش سوره یاسین خوندیم و ثواب این ۲سال شیردهی‌رو تقدیم کردم به حضرت رباب س💚
برای آخرین توو بغلم گرفتمش و بهش شیر دادم و کلی نوازشش کردم..
براش دعای خیر کردم و از خدا خواستم این ۲ سال شیری که به پسرم دادم نور و محبت بشه توو وجودت از عشقِ اهل‌بیت ع❤
انار رو بهش دادم و خورد..(
شب اول گریه میکرد و یکمی بیقرار بود ولی از شب بعد انگار فهمیده بود که دیگه باید بدون شیر بخوابه و با کمی قصه و شعر و نوازش خوابش برد تا حالا که دهمین روزه و دیگه سراغشو اصلا نمیگیره و الحمدالله خواب شبش خیلی بهتر شده و راحت میخوابه🙂
این روزا رو به بهترین شکل برای شمایی میخوام که قصد دارید کوچولوتو از شیر بگیرید..
دعا میکنم خدا صبر و حوصله و توانتونو چندین برابر بکنه و با خاطره خوب از این مرحله عبور کنید❤🙂🤗