منم با اصرار شوهرم روز دهم اومدیم خونه،تازه بچه رو هم اولین بار خودم بردم حموم..خیلی سخت بود ولی حداقل زودتر راه افتادم..منم مامانم خونشون کوچه بغلیمونه
من ۳روزگی به بعد تنها بودم
با اینکه بخیه داشتم و ۱۷سالمم بود
ولی تنها موندم🥲
اصلا نرو خونشون چون عادت میکنی دیگه همش اونجایی اونا میان پیشت به زندگیت لطمه میزنی من ک از روز اول تنها بودم از این بالشت گردا بگیر برای زیر باسنت ک میخوای بشینی شیر بدی اونو بذاری بخیه اذیتت نکنه باید دیگه مادری کنی تا کی مادرت شبا پیشت بخوابه اخه
شوهرت پیشت نیست؟
خود بچه داری سخت نیست بنظرم.چون من میفهمیدم بچم چشه وقتی گریه میکنه ولی اون شب بیداری ادمو از پا میندازه.
حداقل ادم نیاز داره صبح یکی بیاد بچه رو تحویل بگیره.مادرچند ساعت بخوابه
ببین ترس نداره.فقط چون بخاطز بخیه هات اذیتی سختت میشه واقعا
خودت باهاش برو
بگو بخیه هام اذیت میکنه.
چون اونجوری اعصاب و حوصلت میره حالت بد میشه.
تو ده روز بچه شب خوابه اذیتش کمتره ولی خب بری بهتره
من که از روز ۱۱ تنهام شباهم تنهام شوهرم هم هیچ درکی نداره از زن زاعو
خب تو برو خونه مامانت
من امشب اولین شب تنهاییمه
خیلی استرس دارم دعا کن برام همه چی خوب پیش بره 🥺
شما باهاشون برین خونشون اگر موقعیت دارین
خب عزیزم همسرت که هست مگه کمک نمیکنه؟
خب چرا نمیمونه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.