۶ پاسخ

منم از فردا شب میرم خونه خودم من میمونم و پسرم شوهرمم که بیاد دیگع انقدر خستس که حالی براش نمیمونه🙃
میدونم قراره خیلی سختی بکشم و دهنم سرویس بشه ولی دیگه واقعا وقت خونه رفتنه
هم دلم تنهایی خونمو میخواد
هم اینکه از اینجا به اونجا رفتن خسته شدم،شبیه کولبرا شدم🥲
روزای سختی در پیشه

منم داغونم ، بیخوابی واقعا سخته ، شوهرمم که صبح تا شب سرکاره ، کسی رو اینجا ندارم یه ساعت بچه رو نگه داره تا من یه ساعت بخوابم ، مادر بودن همینه دیگه
سعی کن کارهای خونه رو بیخیال شی وقتی کوچولوت خوابید تو هم باهاش بخواب تا انرژی داشته باشی
وقتایی که بچم خوابیده به دخترم میرسم نمیتونم بخوابم

حالاخوبه شوهرت پیشته شوهره من یه شهره دیگس اینقددلتنگشم پیشه مادرشوهرمم ولی انگار تنهایه تنهام

عزیزم حق داری هممون همینیم،ولی مطمئن باش میگذره،دوباره همه چی برمیگرده به حالت قبل و دلت برای کوچولو بودنای دخترت تنگ میشه،با شوهرتم صحبت کن بگو احتیاج داری بهش اولویتش باید خانواده خودش باشه اول

منم داغونم از خستگی

مامانت نزدیکت نیس؟؟

سوال های مرتبط