۵ پاسخ

کلا ترک هرچیزی که آدمیزاد بهش وابستگی داره سخته. اونم برای بچه ها که درکی از صبوری یا تحمل ندارند. اما اونا از بچگی اینو یاد میگیرن. کافیه شما خودت بیقرار نباشی و آروم باشی. آرامش شما بهش منتقل میشه. پروسه سختیه واسش اما کوچولوهامون قهرمانن😉

عزیزم فقط چند روز اول سخته صبوری کن منم یک هفتست از شیر گرفتم روزا خوراکیایی که دوسداره بهش میدم شیرکاکائو میدم کلا بعد سه روز فراموش کرد راحت میخوابه

پسر منم همینجور بود ولی باید پا روی دلت بذاری من پا به پاش اشک‌ریختم‌ولی الان راضیم از شیر‌گرفتم به نفع خودشه شیر ما الان هیچ سودی براش نداره که هیچ ضررم داره خورد وخوراکشم وقتی دیگه امیدش قطع بشه شیری در کاز نیست بهتر میشه

عزیزم الهی بگردم.
دخترمنم امروز ۱۰امین روزه ک دگ نخورده.
چن شب اول تو خیابون چرخوندیم خوابید توبغلم دگ شبای دگ هم انگارعادت کرده باشه به اینکه بدون شیربخوابه دگ کم کم یادش رفت.بهش شیرکاکائو ،مغزها.میوه.ابمیوه.
هرچیزی ک دوس داره بده.من چیپس پفک میدادم.
ی دورس دگ تا ترک کنن.

یعنی به حدی داره بهم سخت میگذره آرزوی مرگ کرده بودم

سوال های مرتبط

مامان جان دلم🍁 مامان جان دلم🍁 ۲ سالگی
من هر وقت دخترمو دعوا می کنم و از دستش عصبانی می شم بعدش ازش معذرت خواهی می کنم و بهش می گم منو بخشیدی اونم می گه آره. یه بار موقع شیر خوردن گازم گرفت منم شیر دادنو قطع کردم و چند دقیقه بهش شیر ندادم اونم یه کم گریه کرد بعد یهو اومد بوسم کرد صورتمو ناز کرد گفت ببخشید دیگه گاز نمی گیرم😔 🥺 منم دلم سوخت بهش دوباره شیر دادم.‌ الان هر وقت تلاش می کنم دیگه شیرش ندم همش میاد نازم می کنه بوسم می کنه می گه ببخشید😔 جی جی بده. من هر چی می گم تو کار اشتباهی نکردی که بگی ببخشید اصلا حالیش نمی شه😔 هم دلم براش می سوزه که التماسم‌می کنه هم باید از شیر بگیرمش نمی دونم دیگه چیکار کنم. دورو بریا هم دخالت می کنن😒 مثلا مادرم دیشب خونمون بود نذاشت بخواد گریه کنه و تلاش کنه خودش بخوابه اومد دخالت کرد منم اونو دعوا کردم گفتم تو دخالت نکن ولی کلافه شدم باز شیرش دادم و خوابید😔 من بچه بودم حال من براش اهمیتی نداشت ولی الان پیر شده نمی خواد نوش کوچکترین رنجی بکشه حتی اگه اون رنج به نفعش باشه😏
خلاصه بزرگ کردن و تربیت کردن بچه تو شرایطی که بزرگترای دورو برش هنوز بالغ نشدن و نیاز به تربیت دارن کار استخوان شکنیه😮‍💨