سوال های مرتبط

مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
سلام تجربه زایمان در بیمارستان عیسی ابن مریم من اول اسفند که وارد ماه نهم شدم به دکترم که میخوام طبیعی زایمان کنم دکترم چون آقا بود و طبیعی زایمان نمی‌گرفت من و معرفی کرد به ماما گلناز قسیمی که خیلی خیلی فوق العاده بود مثل یه خواهر مهربون و دلسوز کارش و انجام میده واسه معاینه رفتم مطبشون و واسه پیگیری های مداوم و ان اس تی میرفتم بیمارستان اونم مدام وضعیت من و به دکترم گزارش میداد چون دیابت بارداری داشتم خیلی هوامو داشت من ۲۵ اسفند صبح ساعت هشت نوبت معاینه داشتم که گفت بیا بیمارستان رفتم معاینه شدم همش بعد دو هفته با کلی پیاده روی و ورزش یک سانت شده بودم گفت یه ساعت دوباره برو پیاده روی کن بیا رفتم توی مسیر پیاده روی یه دفعه کیسه آبم پاره شد برگشتم بیمارستان ماما قسیمی بعد معاینه سریع من و بستری کردن و من و به اتاق ال در آر انتفال دادن از ساعت ۹ و نیم که بستری شدم تا ۹ شب من درد طبیعی کشیدم ولی بیشتر ۵ سانت نشده بودم ماما هم یه لحظه از کنارم دور نشد وقتی دید شرایطم داره حاد میشه با دکترم تماس گرفت اونم اومد بالا سرم و بعد از معاینه تشخیص داد که نمیتونم طبیعی زایمان کنم و سریع من و بردن اتاق عمل و سزارین شدم خلاصه بیمارستان خوبی بود اتاقاش دو تخته بودن توی بخش رسیدگیشون خوب بود اتاق خصوصی هم داشتن که شبی ۱۵۰۰ بود کل هزینه بیمارستان با هم با دو روز بستری ۱۸۰۰ با بیمه تامین شد .
مامان گردو مامان گردو ۲ ماهگی
#تجربه سزارین


سلام مامانا من 13 اسفند رفتم مطب دکترم و اون بعد معاینه گفت لگنت تنگه و زایمان طبیعی برات سخته و سزارین برام نوشته اما گفت دهانه رحمم یکم باز شده و باید استراحت کنم و اصلا پیاده روی نکنم و تاریخ زایمانم رو 22 اسفند زد من تا 19 استراحت کردم و خیلی مراعات میکردم اما از صبح 20ام زیر دلم شروع کرد به تیر کشیدن ولی خب فقط دو سه بار اینجوری شدم تا اینکه عصر بیشتر شد به دکترم پیام دادم گفت فردا 21 بیا عمل فردا 7 و نیم راه افتادیم سمت بیمارستان دکترم تو راه زنگ زد گفت ممکنه چون شکم اولیه گیر بدن برای سزارین و میفرستنت بخش زایمان طبیعی بعد یه مدت خودم میام به یه بهانه ای میبرمت سزارین میکنمت منم رفتم و همینطورم شد و منو بردن بخش زایمان طبیعی تخت بغلی من درد داشت و داشت جیغ میکشید من انقدر استرس گرفتم بعد اوردن بهم سرم زدن همش استرس داشتم نکنه این سرم فشاره نکنه دردام شروع بشه همش استرس داشتم تا اینکه بعد 1 ساعت امدن منو بردن ولی هنوز تو بدنم کلی استرس بود
مامان علیسان مامان علیسان ۲ ماهگی
تجربه زایمان بیمارستان رضوی مشهد:
من بخاطر پارگی کیسه اب زایمان زودرس داشتم تو ۳۶ هفته.
وقتی به بلوک‌زایمان بیمارستان رفتم تو زمان معاینه مدام راجب اینکه بیمه نداری و فکر هزینه شو کردی صحبت میکردن و اینکه احتمالا بچه ت سه شب nicu میخاد ،اگه اوکی هستی برو پذیرش مبلغ رو واریز کنین بعد بستری کنین وگرنه برو بیمارستان دیگه
من چون کیسه ابم پاره شده بود و دردام شروع شده بود چاره ای نداشتم و بستری شدم.
تو تایم بستری دونفر تو اتاق بودیم من که نمیتونستم ورزش کنم و دراز بودم ولی توقع داشتم یک ماما تو اتاق باشه و کمک کنه و خودش شرایط رو‌چک کنه که نبود.و هرچندوقت یکی میومد سر میزد یا باید خودت صدا میکردی که بیان
دکتر خودم موقع زایمان نرسید و دکتر شیفت منو زایمان کرد که متاسفانه بعد سه روز فعمیدم گازاستریل رو تو واژنم جا گذاشته بودن که خداروشکر دفع شد.
جمعا از بلوک زایمان راضی نبودم و‌توقع خیلیبیشتری داشتم
بخش بستری زایمان به مراتب بهتربود رسیدگیشون سرساعت بود و مدام شرایط خودم و نی نی روچک میکردن
کیفیت غذا و بهداشت هم خوب بود
برخورد و رفتار پرستارا و ماماهای بخش هم خوب بود.
بچه رو چند نوبت متخصص اطفال ویزیت کرد،اگو قلب شد،سونو کلیه و‌مجاری شد،زردی چک شد و درنهایت بعد دو روز مرخص شدیم
هزینه کل هم واسه دو روز شد ۲۶ میلیون بابیمه سلامت واسه یک روز هم ۱۸۵۰۰ بود.
مامان پارلا مامان پارلا ۵ ماهگی
ادامه تجربه سزارین
از ریکاوری که اومدم‌ بخش تو مسیر همراه هام و دیدم
من بیمارستان بهمن سزارین شدم اصلا از بیمارستان راضی نبود به هیچ عنوان
ولی دکترهاش خیلی خوبن دکتر بیهوشی عالی بود
وقتی رسیدم توی بخش دیگه ساعت ملاقات رسیده بود
بعد که ملاقات تموم شد اومدن گفتن باید راه برم
از تخت که اومدم پایین درد زیادی نداشتم ولی ولی ولی یک سطل ماست خونریزی کردم دلیلش شاید فیبورم هام بود بهم‌ گفته بود بعد عمل نباید چیزی بخورم تا ۸ساعت که دیگه وقتش که‌ رسید چایی با عسل بهم دادن چندین لیوان بعدش هم بیسکوییت ساقه طلایی و کمپوت گلابی و انجیر
بعد خونریزیم اومدن ماساژ دادن شکمم و درد داشت اندازه قابل توجهی ولی در حد مرگ نبود
وقتی ماساژ دادن مجدد همون اندازه خونریزی کردم
چند ساعت بعد باز گفتن‌ راه برو که دوباره خونریزی کردم
هر بار هم‌ خدماتی ها خودشون اومدن زیرم و تمیز کردن البته ما یه شیتیلی بهشون داده بودیم
اخرین ماساژ رحمی دیگه خونریزی نداشتم زیاد
تا ساعت ۱ شب درد نداشتم که سرم داشتم
سرم رو قطع کردن یکم درد داشتم ولی نه زیاد
فرداش هم صبحانه آوردن و اومدن اموزش شیردهی معاینه بچه ها
ولی من شکمم کار نکرده بود بهم گفتن مرخص نمیشم تا شکمم کار نکنه
دکترم بهم زنگ‌ زد گفت یه چیزی بخور تا شکمت کار کنه ولی پرستار نذاشت
خانمی که شما باشید ساعت شد ۲ظهر