۵ پاسخ

چه خبرتونه عموووو😐انقد استرس سر ی بچه خودتونو ب کشتن میدیننن
وای ب حال روزی ک دوتا بشن
وای ب روزی ک بزرگ بشن دست و پاشون بشکنه دعوا بکنن
زودتر خودتون سکته میکنین🫤

ببین به خدا منم همینم.یه ذره دست نورا کبود شده (تاپیک خودم گفتم چیشده) از استرس حالت تهوع دارم نتونستم شام بخورم

من با بچه کوچیک پام شکسته این حرفارو نمیزنم

بقران من دکتر اوردمش
تمامن از استرس دستشوییی ام
لرز دارم
تپش قلب
خداایا

منم همینم میمیرم از استرس..گزخورده ک خورده چ ترسی داری؟

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۱ سالگی
خانوم ها کمک واقعا دیگه کم اوردم شما بگین من چیکار کنم امروز پدرشوهرم اومد دخترمو برد خونشون که نزدیک همیم تو ی کوچه بعد نیم ساعت اومد که آره چرا به بچه غذا نمیدی خونه ما اومد گشنه بود ی کیک گرفتم همیچن خورد من گریه ام گرفت چرا به بچه غذا نمیدی گشنه میزاریش چون غذا نمیدی بهش نمیرسی لاغر مونده بده بخوره از این حرفا منم اصلا شوکه شدم یعنی چی این حرفا گفتم من به بچم خوراکی نمیدم چون خیلی بد غذاس اگه خوراکی بخوره غروب دیگه شام نمیخوره گفتم خودم خوراکی نمیدم که شام بدم بخوره من امیشه سر غذا خوردن دخترم انقدر حرص میخورم بعد شوارمو صدا کردم گفتم بیا ببین بابات میگه به نفس غذا نمیدم گشنه نگهش میدارم شوهر اکمد گفت این چه حرفیه میزنی مگه میشه ادم به بچه خودش غذا نده از این حرفا منم گریم گرفت گریه کردم کلی شوهزم گفت ولش کن اهمیت نده من میدونم تو چقدر رو بچه حساسی ولی من دلم بدجوری از دستش شکست واقعا نمیدونم چطور به خودش اجازه میده همچین چیزی بگه مگه میشه ی مادر بچشو گشنه نگه داره اخه شب هم داشتیم از هیت میومدیم مادر شوهرم صدای دخترمو که شنید درو باز کرد ی کلوچه دستش بود به دخترم گفت بیا بهت قاقا بدم گشنه نمونی منم اصلا اهمیت ندادم رفتم تو خونه شما بگید من چی بگم به اینا