۳ پاسخ

بیخیال تو فکرش نرو شربت ایمونس بده

سلام
چیه؟

چی هست

سوال های مرتبط

مامان ۲تاپسر مامان ۲تاپسر ۴ سالگی
امروز مرگو به چشمم دیدم استرس و نگرانی شدیدو رو تو چشمای شوهرم دیدم چقد اذیت شد طفلی
ظهر سفره رو چیدم خواستم صداشون کنم غذا رو بکشم قلبم یهو از ریتم خارج شد حس کردم داره از جاش کنده میشه سه چهار ضربه محکم به سینم زد توجه نکردم چون قبلا هم شده بودم و میدونستم گذراست همون چند ثانیه ست مثل قبل
بعد چند ثانیه دوباره تکرار شد بار سوم یکم نگران شدم رفتم سمت شوهرم آروم گفتم بیاید دارم غذارو میکشم دوباره همون اتفاق افتاد شوهرم فهمید گفتم طوری نیست رفت برام آب آورد دیدم همینطوری یکسره ادامه داره به نفس زدن افتادم واقعا داشتم از دست میرفتم شوهرم دسپاچه شدگفت ببرمت دکتر چیزی نگفتم دنبال دارو میگشت نمیدونست چیکار کنه
من سرپا بودم کل بدنم خوب بود. میدیدم .میشنیدم ولی قلبم آروم و قرار نداشت به شدت به نفس نفس افتادم حس کردم کارم تمومه یهو گفتم بیا بیریم
فقط یه مانتو و شال انداختم سرم سوار ماشین شدیم کل مسیر قلبم عین بمب ساعتی ک هر آن ممکنه منفجر بشه تکون میخورد تاب میخورد تو سینم
کل مسیر شوهرم چشم ازم بر نداشت پنج دیقه راه تا بیمارستان انگار چند ساعت طول کشیدبمحض رسیدن و پیاده شدن 👇🏻👇🏻